از دیدگاه اقتصادی، کسبوکارهای کوچک (SEs) ابزاری برای رشد اقتصادی و اجتماعی هستند و میتواند در کاهش نرخ بیکاری و ایجاد فرصتهای جدید اشتغال موثر باشد. بسیاری از کسبوکارهای کوچک در ایران توسط زنان راهاندازی میشوند و زنان نخستین گروهی هستند که از کسبوکارهای کوچک استقبال نمودهاند. هماکنون زنان روستایی در ایران در صدها کسبوکار کوچک به فعالیت اشتغال دارند و سازمانهای رسمی و غیررسمی از آنان حمایت میکنند. تحقیق حاضر به منظور پاسخ به این پرسش است که آیا اینگونه مشاغل توجیه اقتصادی دارند یا خیر. در این پژوهش شماری از کسبوکارهای کوچک زنان روستایی در بخشهای مختلف خدماتی، کشاورزی و صنعتی در استان همدان در سال 1390 مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. برای ارزیابی اثرگذاریهای اقتصادی کسبوکارهای کوچک از روش ارزش حال خالص (NPV) و تحلیل هزینه فایده (CBA) استفاده شده است. بنابر نتایج تحقیق عملکرد اقتصادی کسبوکارهای کوچک زنان روستایی (RWSE,s) در نقطه بهینه و در وضعیت مثبت قرار داشته و دو نسبت ارزش حال خالص و نسبت هزینه فایده بر پایه معیارهای تعریف شده وضع مطلوبی دارند. به این ترتیب نسبت ارزش حال کسب و کارهای مورد بررسی بزرگتر از صفر و نسبت هزینه فایده آنها بزرگتر از یک بوده است. با این وجود نتایج تحقیق نشان داد نسبت B/C در کسبوکارهای مختلف متفاوت و در برخی از کسبوکارها به حدود 00/4 رسیده است. این بدان معنی است که نتایج اقتصادی کسبوکارهای مختلف متفاوت است. کسبوکارهایی که دارای اقدامهای نوآورانه هستند و در منطقه مورد بررسی اقدامهای همانند آنها انجام نشده و یا کم است، همچنین فعالیتهایی که مدیر کسبوکار دارای تحصیلات مرتبط و عالی است دارای نسبت هزینه فایده بالاتری هستند. با توجه به محدودیت منابع پیشنهاد میشود با آموزش زنان روستایی، آنان به سوی کسبوکارهای جدید و با صرفه اقتصادی تشویق شوند.