per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
1
23
11501
Research Paper
بررسی اثر تجارت کشاورزی و غیرکشاورزی بر نرخ تورم در اقتصاد ایران
Survey of the Effect of Agricultural and non-Agricultural Trade on Inflation Rate in Iranian economy
وحیده انصاری
vansari@ut.ac.ir
1
ابراهیم انسان
ebrahim_ensan@ut.ac.ir
2
دانشگاه تهران
هدف از این مطالعه بررسی اثر تجارت به تفکیک دو بخش کشاورزی و غیرکشاورزی بر نرخ تورم در ایران می باشد. به این منظور یک الگوی تصحیح خطای برداری (VECM) با استفاده از داده های سری زمانی مربوط به سالهای 90-1360 برآورد شده است. نتایج این مطالعه حاکی از آنست که متغیرهای تجاری اثرات قابل توجهی بر نرخ تورم در ایران دارند و وارد کردن آنها در الگوهای سنجش عوامل مؤثر بر تورم ضروری است بطوری که قدرت توضیح دهندگی الگوها و اطمینان از صحت ضرایب برآورد شده را افزایش می دهد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که نسبت صادرات به تولید بخش کشاورزی و غیرکشاورزی دارای اثر بلندمدت مثبت بر تورم بوده درحالیکه نسبت واردات به مصرف کشاورزی دارای اثر بلندمدت و منفی بر تورم می باشند. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه نرخ ارز دارای اثر بلندمدت و مثبت قابل ملاحظه ای بر تورم بوده درحالی که رشد نقدینگی در کوتاه مدت تورم را متأثر می سازد. نهایتاً در مطالعه حاضر پیشنهاد شده است که برای کاهش شکاف عرضه و تقاضا، بهترین راهکار، افزایش تولید از طریق افزایش بهرهوری است تا بدین وسیله بدون نیاز به افزایش واردات و کاهش صادرات، رشد تورم کاهش یابد. همچنین کنترل رشد نقدینگی و نرخ ارز به عنوان دیگر راهکارهای کاهش نرخ تورم معرفی شده است.
The goal of this study is survey the effect of trade in agricultural and non-agricultural sector, separately, on inflation rate in Iran. To this end, a vector error correction model (VECM) has been estimated using 1360-90 time series data. Results of this study indicate that trade variables have a significant influence on inflation rate in Iran and it is essential to enter them in the models which assess the factors affecting inflation, so that these variables improve the explanatory power of models and reliance on the precision of estimated coefficients. The results of this study show that the ratio of export to agricultural and non-agricultural products has positive long-run effects on inflation whereas the ratio of import to agricultural consumptions has a negative long- run effects on inflation. Also, based on the results, exchange rate has a significant positive long-run effect on inflation whereas growth of liquidity affects the inflation in the short run. Finally, in the present study, it has been suggested that the best strategy for reducing the gap between demand and supply, is to increase production through improving productivity, so, in this manner, inflation growth reduced without any requirement to increase import and reduce export. Also, control of the liquidity and the exchange rate growth has been introduced as the other strategies for reducing inflation.
https://www.iranianjae.ir/article_11501_be4e00c39a46e8dbc6d95e7d141c9af7.pdf
تورم
تجارت
بخش کشاورزی
الگوی تصحیح خطای برداری
ایران
Inflation
Trade
Agricultural sector
Vector Error Correction Model
Iran
per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
25
41
10973
Research Paper
بررسی تأثیر ادوار تجاری بر بهرهوری کل عاملهای تولید بخشهای مختلف اقتصادی ایران
The Estimation of Impact of Business Cycles on Total Factor Productivity of Different Economic Sectors in Iran
محمدرضا زارع مهرجردی
zare@mail.uk.ac.ir
1
محبوبه شیخپور
sheykhpoor.mahbobeh@gmail.com
2
سمیه نقوی
som_naghavi@yahoo.com
3
دانشیار و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
کارشناس اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
دانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
بهرهوری از جمله عاملهایی است که افزایش تولید را همراه با توسعه به ارمغان میآورد. رشد بهرهوری کل عاملهای تولید موجب کاهش هزینههای تولید و افزایش توان رقابت تولیدکنندگان در بازارهای درونی و بیرونی میشود. از آنجا که ادوار تجاری، یکی از مهمترین شاخصهای کلان اقتصادی میباشد، در این نوشتار، سعی شده است تاثیر ادوارتجاری بر رشد بهرهوری کل عاملهای تولید بخشهای مختلف اقتصادی (کشاورزی، معدن، صنعت) با به کارگیری روش دادههای ترکیبی و نیز بهرهگیری از مجموعه دورههای زمانی و مدل مانده سولو در دوره 89-1370 بررسی و ارزیابی شود. نتایج نشان میدهد که شاخص آزادسازی تجاری، هزینه تحقیق و توسعه و نرخ ارز تأثیر مثبت و متغیرهای ادوار تجاری، نرخ تورم تأثیر منفی بر بهرهوری کل عاملهای تولید داشتهاند. بنابراین در راستای نتایج این بررسی، کاهش ادوار تجاری، توجه بیشتر به کاهش نرخ تورم و گسترش فعالیتهای تحقیق و توسعه در داخل کشور پیشنهاد میشود.
Productivity is one of the factors associated with the development ieads to increased production. Growth of total factor productivity, reduce production costs and increase the competitiveness power of producers in the market.since the business cycles is one of the most important macroeconoic indicators.in this paper, has tried to investiagate impact of business cycles on total factor productivity in different economic sectors (agriculture, mining, industry) using panel data methods and utilizes solow residual model, set of time series during the period 1979-2010. The result show that trade liberalization index, the cost of research and development and exchange rate have positive effect and business cycle variables, inflation rates have a negative effect on on Total Factor Productivity. So with the results of the present study, recommend greater attention to reducing inflation and expanding R & D activities in the country.
https://www.iranianjae.ir/article_10973_80fd3e726068c8af74b233d6a361b9be.pdf
ادوارتجاری
بهرهوری کل عاملهای تولید
دادههای ترکیبی
Business Cycles
Total Factor Productivity
Panel Data
per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
43
57
11552
Research Paper
ارتباط میان صادرات و مصرف انرژی در بخش کشاورزی کشورهای درحالتوسعه
The Relationship between Export and Energy Use in Agriculture Sector of Selected Developing Countries
محسن صالحی کمررودی
salehi205@gmail.com
1
اسماعیل پیشبهار
pishbahar@yahoo.com
2
زهرا جلیلی
jalili.zahra87@gmail.com
3
دانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز
دانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز
دانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز
اجرای سیاستهای توسعه صادرات ممکن است تاثیر معناداری بر مصرف انرژی در کشورهای درحالتوسعه داشته باشد. از این رو، سیاستهای توسعه صادرات، دغدغههای زیستمحیطی نسبت به انتشار گازهای گلخانهای را افزایش داده است. با توجه به مکانیزهتر شدن هر چه بیشتر بخش کشاورزی، این دغدغه در مورد فعالیتهای صادراتی بخش کشاورزی نیز مطرح است. با توجه به این مسئله، این پژوهش تلاش میکند رابطه میان صادرات و مصرف انرژی، در بخش کشاورزی 28 کشور درحالتوسعه را در فاصله سالهای 2007-1980 مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، پس از تائید وجود ریشه واحد به وسیله آزمون CADF و تائید وجود همانباشتگی به وسیله آزمونهای کائو، پدرونی و وسترلاند، بردارهای همانباشتگی با روشهای AMG، FMOLS و DOLS برآورد شدند. همچنین، برای بررسی رابطه علیت کوتاهمدت از روش PMG استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای انرژی و صادرات در بخش کشاورزی کشورهای درحالتوسعه، تاثیر مثبت و معنادار بر یکدیگر دارند، اما در کوتاهمدت رابطه معناداری بین آنها وجود ندارد.
Implementing the export expansion policies may have significant impact on energy use in developing countries. Therefore, export expansion policies have increased environmental concerns about greenhouse gas emissions. Given to increase mechanization in agriculture sector, there are these concerns about agricultural export activities, too. In this regard, the present study tries to examine the relationship between export and energy consumption in agriculture sector of 28 developing countries in the period 1987-2007. For this purpose, after confirming the existence of unit root with CADF test and verifying cointegration with the tests of KAO, Pedroni and Westerlund, cointegrating vectors were estimated with the methods of AMG, FMOLS and DOLS. Also, it was used PMG to examine causality relationship between the variables. The results showed to exist positive and significant interaction between export and energy consumption in agriculture sector of developing countries but there is not relationship between two variables in short run.
https://www.iranianjae.ir/article_11552_77d550a3592696ff03e5d52b804c509b.pdf
انرژی
پانل همانباشتگی
صادرات محصولات کشاورزی
کشورهای درحالتوسعه
Agriculture Export
developing countries
energy
Panel Cointegration
per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
59
88
12107
Research Paper
اولویتبندی بازارهای هدف کشمش صادرکنندگان عمده جهانی (با رویکرد شناسایی پتانسیل رقابتی ایران در این بازارها)
Prioritization of Target Markets of Major Global Exporter’s Raisins (approach to identify of competition potential in these markets)
امیرحسین چیذری
dr.chizari@gmail.com
1
اندیشه ریاحی
andishehriahi@gmail.com
2
میلاد امینی زاده
milad.amini@ut.ac.ir
3
دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی
دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی دانشگاه تهران
دانشجوی کارشناسی ارشد/دانشگاه تهران
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی بازارهای هدف کشمش ایران انجام شده است. نتایج بیانگر این است که کشورهای انگلستان، آلمان، استرالیا، نیوزیلند، برزیل، هلند، کانادا، قزاقستان، امارات، اوکراین، روسیه، پرو، ژاپن، لهستان، کلمبیا، پاناما، ایسلند، فرانسه، لیتوانی، اکوادور، نروژ، بلاروس و سوئد به ترتیب بالاترین اولویت را در میان کشورهای واردکننده کشمش دارند. ساختار بازار وارداتی بازارهای هدف نشاندهنده این است ساختار بازار تمامی واردکنندگان انحصار چند جانبه بسته بوده، به طوری که بازار 15 کشور با تسلط صادرکنندگان همراه است. ایران در بازارهای بلوک شرق اروپا (روسیه، اوکراین و لهستان) و بزرگترین شریک تجاری خود (امارات)، ترکیه در بازارهای توسعه یافته اروپایی (انگلستان، آلمان، هلند و فرانسه) و بازارهای اقیانوسیه (استرالیا و نیوزیلند)، آمریکا در بازارهای توسعه یافته اروپایی، آسیایی و آمریکایی (ایسلند، نروژ، سوئد، ژاپن و کانادا) و پاناما، کشور شیلی نیز در بازارهای آمریکای جنوبی (پرو، کلمبیا و اکوادور) و لیتوانی بیشترین سهم صادراتی را دارند. نتایج گویای این است که ایران در میان صادرکنندگان عمده، کمترین ثبات را در سهم صادراتی، قیمت صادراتی و مزیت صادراتی دارد. با بررسی عوامل مختلفی همچون مصرفکننده نهایی بودن، مزیت جغرافیایی و رقابت ضعیف در بازارهای هدف این نتیجه حاصل شد که ایران در بازارهای لیتوانی، قزاقستان، روسیه، لهستان، اوکراین و امارات دارای بالاترین اولویت بوده است. کشورهای کلمبیا، پرو، ژاپن، اکوادور، نروژ، سوئد، پاناما و ایسلند با توجه به عدم مزیت جغرافیایی و حضور قدرتهای دیگر صادراتی در کوتاهمدت مورد هدف نیستند. لذا پیشنهاد میشود همانند دیگر محصولات صادراتی، تشکلهای تولیدی و صادراتی ایجاد شود.
The current study was conducted to evaluate target markets of Iran raisins. Results indicate that Britain, Germany, Australia, New Zealand, Brazil, Netherlands, Canada, Kazakhstan, UAE, Ukraine, Russia, Peru, Japan, Poland, Colombia, Panama, Iceland, France, Lithuania, Ecuador, Norway, Belarus and Sweden have the highest priority among importing countries of raisins, respectively. Target importer’s market structure is indicative that market structure of all importers have was closed oligopoly that market of 15 countries are associated with dominate of exporters. Iran in markets of East Europe blocks (Russia, Ukraine and Poland) and its largest trading partner (UAE), Turkey in the European developed markets (UK, Germany, Netherlands and France) and Oceania markets (Australia and New Zealand), United States of America developed markets in Europe, Asia and America (Iceland, Norway, Sweden, Japan and Canada) and Panama, Chile also in the markets of South America (Peru, Colombia and Ecuador) and Lithuania have the highest share of exports. Results indicate that, Iran in among major exporters has less stability in the share of exports, export prices and export advantage. With investigate the various factors like the ultimate consumer, geographical advantage and weak competition in target markets, this result was obtained that Iran in Markets of Lithuania, Kazakhstan, Russia, Poland, Ukraine and UAE has the highest priority. Countries of Colombia, Peru, Japan, Ecuador, Norway, Sweden, Panama and Iceland considering the lack of geographical advantage and the presence of other export powers aren't targeted in the short run.
https://www.iranianjae.ir/article_12107_a50ac3135b5d237c848e13c499710440.pdf
بازارهای هدف
غربالگری
رقابتپذیری صادرکنندگان
کشمش
ایران
Target markets
Screening
Competitiveness of Exporters
Raisins
Iran
per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
89
105
12095
Research Paper
پیش بینی مدیریت سود با استفاده از شبکه عصبی و درخت تصمیم در صنایع کشاورزی و نساجی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
Earnings management prediction using Neural Network and decision tree Agriculture and textile industries listed companies on the Tehran Stock Exchange
مهدی صالحی
salehimahdi_ir@yahoo.com
1
لاله فرخی پیله رود
farokhilaleh@yahoo.com
2
استادیارگروه حسابداری دانشگاه فردوسی مشهد
کارشناس ارشد،رشته حسابداری،دانشگاه پیام نورقشم
امروزه روش های کمی، به یکی ازمهمترین ابزارهای پیش بینی برای اخذ تصمیمات و سرمایه گذاری های کلان دربازارها تبدیل شده اند. دقت پیش بینی، یکی ازمهم ترین فاکتورهای انتخاب روش پیش بینی است. هدف اصلی این تحقیق بررسی دقت پیش بینی مدیریت سود با استفاده ازشبکه های عصبی و درخت تصمیم گیری و مقایسه آن بامدل های خطی است. برای این منظورنه متغیر تأثیرگذار برمدیریت سود به عنوان متغیرهای مستقل واقلام تعهدی اختیاری، به عنوان متغیر وابسته مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیق دو صنعت کشاورزی و نساجی ازسال 1385 تا سال1390مورد بررسی قرارگرفت. ازروش رگرسیون کمترین مربعات جهت مدل خطی واز شبکه عصبی پیشخور و درخت تصمیم گیریCart جهت بررسی ازطریق تکنیک های داده کاوی استفاده شد. نتایج حاصل ازاین تحقیق نشان دادکه روش شبکه عصبی و درخت تصمیم گیری درپیش بینی مدیریت سود نسبت به روش های خطی دقیق ترودارای سطح خطای کمتری است. در رابطه با ارتباط بین متغیرهای وابسته با متغیر مستقل نیز می توان گفت، مدیریت سود با متغیرهای اقلام تعهدی اختیاری دوره قبل(DAI)، اقلام تعهدی غیراختیاری دوره قبل یا آستانه عملکرد(THOD) وحساسیت در پرداخت بابت عملکرد (PPS)درروش های رگرسیون، شبکه عصبی، درختCart دارای بیشترین ارتباط است.
Today, quantitative methods to predict the most important tools for decision making huge investments in the market and capitalism, have become.Theprediction method is the most importantBlanks.The main objectivethis study accurately predicted earnings management using neural networks and decision tree is compared with linear models.For this purpose, nine variables that affect earnings management and accruals as independent variables, was used as the dependent variable.In this study, both agriculture and the textile industry were reviewed. Methods for linear least squares regression and a feedforward neural network and decision tree data mining techniques were used by to evaluate Cart.The results of this study showed that the neural network approach and linear decision tree methods adopted towards more accurate prediction of earnings management with error level is less obvious. Relationships between the dependent variables with the independent variables can be said,Discretionary accruals prior period earnings management variables (DAI), nondiscretionary accruals Prioror threshold function (THOD) and pay for performance sensitivity (PPS) method, regression, neural networks, Sart is most relevant.
https://www.iranianjae.ir/article_12095_de7e071319b75d265f411ea15b9735e6.pdf
مدیریت سود
شبکه عصبی
درخت تصمیم گیری
earnings management
Neural Networks
Decision tree
per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
107
126
11197
Research Paper
اثر متغیرهای اقلیمی بر عملکرد و ریسک عملکرد محصولات گندم و ذرت در استان قزوین
The Impact of Climate Variables on Wheat and Corn Yield and Yield Risk in Gazvin Province
محمد قهرمانزاده
ghahremanzadeh@tabrizu.ac.ir
1
مریم گلباز
m.golbaz77@gmail.com
2
باب اله حیاتی
b-hayati@tabrizu.ac.ir
3
قادر دشتی
dashti-g@tabrizu.ac.ir
4
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز
دانش آموخته کارشانسی ارشد مدیریت کشاورزی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز
دانشیار گروه اقتصادکشاورزی دانشگاه تبریز
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر متغیرهای اقلیمی بر عملکرد و ریسک عملکرد محصولات گندم دیم، گندم آبی و ذرت در استان قزوین میباشد. بدین منظور از رهیافت تابع تولید تصادفی جاست و پاپ بهره گرفته شد. در این راستا توابع عملکرد و ریسک عملکرد گندم آبی به ترتیب به شکل کاب داگلاس و خطی درجه دوم برآورد گردید. نتایج نشان داد که کود اوره، متوسط حداکثر دما و سرعت باد در دوره رشد اثر مثبتی بر ریسک عملکرد داشته و هر سه این عوامل نهاده ریسک افزا می باشند. جهت برآورد توابع عملکرد و ریسک عملکرد گندم دیم به ترتیب از شکل کاب داگلاس و ترانسندنتال بهره گرفته شد. نتایج برآورد این توابع حکایت از آن دارد که میزان مصرف کود اوره، بذر، کود فسفات، بارش تجمعی فصول پاییز و بهار و متوسط سرعت باد در دوره رشد اثر معنی داری بر عملکرد گندم دیم استان دارند که از این بین متوسط حداکثر دمای دوره رشد و متوسط سرعت باد در دوره رشد به عنوان نهاده ریسک افزا شناخته شده اند. توابع عملکرد و ریسک عملکرد ذرت به شکل خطی درجه دوم تخمین زده شد که نتایج حاصله نشان می دهد که متغیر های کود شیمیایی، حداکثر و حداقل دمای دوره رشد و بارندگی تجمعی در دوره رشد ذرت اثر معنی داری برعملکرد دارند. متغیر حداکثر دمای دوره رشد و میزان کود مصرفی تاثیر منفی بر عملکرد داشته اند. ضمن اینکه متغیر حداکثر دما و بارندگی تجمعی نیز متغیرهای ریسک کاه می باشند. ب
The aim of this study is to investigate the impact of climate variables on wheat and corn yields and yield risks in Qazvin province by utilizing the Just-Pope's stochastic production function. For irrigated wheat, mean yield and risk yield functions estimated by the Cobb-Douglas and Linear- quadratic forms, respectively. Results show that aammonia fertilizer, maximum temperature and wind speed during the growth period have significant effects on irrigated wheat yield and increase the yield risk. Also the rain fed wheat yield and yield risk functions were estimated as Cobb-Douglas and Transcendental form, respectively. The results show that the amount of phosphate fertilizer, seed, rainfall during autumn and spring, the wind speed and maximum temperature during the growth period has significant effects on the yield. In this context, maximum temperature and wind speed raise the dry wheat yield risk. Corn yield and risk function were estimated by the linear-quadratic form. The results indicate that maximum temperature and fertilizer consumption have negative impacts on the corn yield. While the maximum temperature and rainfalls reduce the yield risk. So, we can reduce impacts of Unpredictable parameters on yield and yield risk with exactly planning such as risk management.
https://www.iranianjae.ir/article_11197_0fd739e43ed91c096044d4d6a14129b2.pdf
تغییرات اقلیم
ریسک عملکرد
مدل جاست و پاپ
تابع تولید تصادفی
گندم
Climate change
Just and pope model
yield and risk function
wheat and corn
per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
127
153
11747
Research Paper
ارزیابی خسارتهای زیست محیطی احداث سد البرز در استان مازندران با استفاده از روش آزمون انتخاب
Evaluation of Environmental Damage of Alborz Dam in Mazandaran By using the Choice Experiment Approach
نازیلا محتشمی
nmohtashami@ut.ac.ir
1
ایرج صالح
irajsaleh@yahoo.com
2
محمدرضا نظری
nazari_eco@yahoo.com
3
حامد رفیعی
hamed_rafiee_sari@yahoo.com
4
دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی- دانشگاه تهران
عضو هیئت علمی دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی دانشگاه تهران
دانشجوی سابق دکتری اقتصاد کشاورزی دانشکده اقتصاد و توسعه کشاورزی-دانشگاه تهران
استادیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهران
احداث سدهای بزرگ همانند سد البرز علیرغم دارا بودن منافع اقتصادی فراوان، با اثرات معکوس بر اکوسیستمهای طبیعی و اجتماعی بسیار زیادی همراه است. هدف این مطالعه ارزیابی خسارتهای زیستمحیطی سد البرز به منظور بهرهمندی مفید از این پروژه بزرگ، کاهش تبعات منفی آن و جهت حرکت به سوی توسعه پایدار میباشد. در این مطالعه در چارچوب یک تحلیل منفعت– هزینه اجتماعی و با کمی کردن ارزش پولی خسارتهای زیستمحیطی، ضمن تعیین ارزش خسارتهای زیستمحیطی سد البرز با استفاده از روش ارزش گذاری آزمون انتخاب و مدلسازی آن در قالب الگوی لوجیت چندگانه(MNL) با استفاده از نرمافزار SHAZAM.10، شاخصهای ارزیابی اقتصادی طرح در حالت با و بدون احتساب هزینههای زیست محیطی، محاسبه گردید. دادهها و اطلاعات مورد نیاز با طراحی و تکمیل 100 پرسشنامه در سال 1391 از طریق مصاحبه حضوری با خانوارهای دهستان فلور بدست آمده و نمونه گیری نیز تصادفی بوده است. نتایج نشان داد که بیشترین تمایل به پرداخت به افزایش حفاظت از گونههای گیاهی از شرایط بحرانی فعلی به سطح مطلوب (3/101 ریال در سال به ازای هر خانوار) تعلق دارد. رسیدن به حد مطلوب حفاظت از گونههای جانوری و جنگل (به ترتیب برابر با 6/23 و 516/0 ریال در سال به ازای هر خانوار) در ردیفهای بعدی تمایل به پرداخت افراد قرار دارند. در نهایت نتایج نسبت منفعت به هزینه طرح نشان داد که احتساب هزینههای خسارت زیستمحیطی در هزینه کل سد، به میزان قابل توجهی از توجیهپذیری آن کاسته است.
Construction of large dams like the Alborz Dam despite having great economics benefit, has a lot of adverse effects on natural ecosystems and society. In this study, in the context of a benefit analysis-social cost and with quantify the monetary value of environmental damage, the value of environmental damages of Alborz Dam determined by using experience-based choice and modeling it as a multiple logit model (MNL) by using software SHAZAM.10. Also, the indicators of economic evaluation calculated in both "with and without taking into account the environmental costs” in order to show interact and clarify their sensitivity to environmental considerations. The required data were obtained through designing and completing 100 questionnaires in 1391 by interviews with families in the village of Flora and the sampling is also random. The results show that the maximum willingness to pay belongs to promote the conservation of plant species from the current crisis situation to the desired level (101/3 dollars per household in the year). Achieving to the optimum protection of animal species and forest (Respectively 23/6 and 0.516 dollars per household in the year) are in the next row of willingness to pay. Finally the results of ratio of benefit to cost show that calculate the costs of environmental damage at the cost of the dam, detracted its feasibility significantly.
https://www.iranianjae.ir/article_11747_fce635e49956b6074e89ba8df6509cbd.pdf
اثرات زیستمحیطی
آزمون انتخاب
لوجیت چندگانه
تحلیل منفعت- هزینه اجتماعی
سد البرز
environmental impact
Choice experiment approach
Multiple Logit Analysis
social cost-benefit analysis
Alborz Dam
per
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
2015-03-01
8
4
1
11
12172
Research Paper
Abstracts
Abstracts
https://www.iranianjae.ir/article_12172_6c678225d492be63087551d0536cf146.pdf