انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
شناسایی و اولویتبندی ریسکهای زنجیره تأمین در شرکت شهرکهای کشاورزی استان مازندران
1
24
FA
آیتاله
کرمی
عضو هیأت علمی گروه مدیریت توسعه روستایی دانشگاه یاسوج
aiatkarami@yahoo.com
ذکریا
محمدی تمری
دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران
zakaria_2967@yahoo.com
10.22034/iaes.2017.26476
عواملی گوناگونی نظیر نوسانات شدید تقاضا، تغییرات سریع تکنولوژی، ناپایداری در حوزههای مالی و حوادث طبیعی موجب افزایش عدم قطعیت و بروز ریسک هایی در زنجیره تأمین، بویژه محصولات کشاورزی میشود. مدیریت چنین ریسکهایی، جهت کاهش آسیبپذیری زنجیره تامین، ضروری میباشد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر نیز شناسایی و رتبهبندی ریسکهای زنجیره تأمین شرکت شهرکهای کشاورزی در استان مازندران بود. به این منظور با استفاده از نظرات 10 خبره که بصورت هدفمند و از ابعاد مختلف زنجیره مذکور انتخاب شدند، استفاده گردید. به منظور شناسایی ریسکها از رویکرد دلفی فازی و به منظور رتبهبندی ریسکهای شناسایی شده نیز از تحلیل سلسلهمراتبی فازی بهرهگیری شد. نتایج نشان داد که ریسکهای قیمت محصول با وزن استاندارد 094/0 و افزایش قیمت مواد اولیه با وزن استاندارد 091/0 و بودجه نامناسب و تأمین مالی طرحها با وزن استاندارد 083/0 در رتبههای اول تا سوم مجموعه ریسکهای زنجیره تأمین شرکت شهرکهای کشاورزی استان مازندران قرار گرفتند.
ریسک,زنجیره تأمین,شرکت شهرکهای کشاورزی,مازندران
https://www.iranianjae.ir/article_26476.html
https://www.iranianjae.ir/article_26476_99f93132123eb1f4bb1e608a53ba3e5c.pdf
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
عوامل موثر بر تقاضای مواد خوراکی: کاربرد سیستم تقاضای تقریباً آیدهآل سانسورشده درجه دوم با متغیرهای سن-دوره-کوهورت
25
53
FA
اسماعیل
پیشبهار
دانشیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز
pishbahar@yahoo.com
محسن
صالحی کمرودی
دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی
salehi205@gmail.com
محمد
قهرمان زاده
0000-0003-0993-9244
دانشیار اقتصاد کشاورزی
ghahremanzadeh@tabrizu.ac.ir
10.22034/iaes.2017.23915
پژوهشهای کمی نقش تغییر نسل (اثر کوهورت) را، به عنوان متغیر مهم جمعیتی، در قالب دستگاه تقاضا مطالعه کردهاند، در حالی که تغییرات نسلی میتواند بر کششها، سهم مخارج و همچنین سطح مخارج تاثیر بگذارد. از این رو، این مطالعه از دستگاه تقاضای تقریبا ایده آل درجه دوم (QAIDS) سانسورشده با متغیرهای سن-دوره-کوهورت (Age-Period-Cohort) استفاده میکند تا تاثیر متغیرهای جمعیتی در کنار متغیرهای اقتصادی و اجتماعی بر خرید و مصرف نه گروه خوراکی بررسی شوند. بدین منظور از دادههای تلفیقی 337094 خانوار شهری و 330391 خانوار روستایی در سالهای 93-1363 استفاده میشود. نتایج نشان میدهد سن (پیری جمعیت)، تغییرات نسلی و شوکهای دورهای هم بر پذیرش و هم میزان مصرف مواد خوراکی تاثیر دارند.<br />پژوهشهای کمی نقش تغییر نسل (اثر کوهورت) را، به عنوان متغیر مهم جمعیتی، در قالب دستگاه تقاضا مطالعه کردهاند، در حالی که تغییرات نسلی میتواند بر کششها، سهم مخارج و همچنین سطح مخارج تاثیر بگذارد. از این رو، این مطالعه از دستگاه تقاضای تقریبا ایده آل درجه دوم (QAIDS) سانسورشده با متغیرهای سن-دوره-کوهورت (Age-Period-Cohort) استفاده میکند تا تاثیر متغیرهای جمعیتی در کنار متغیرهای اقتصادی و اجتماعی بر خرید و مصرف نه گروه خوراکی بررسی شوند. بدین منظور از دادههای تلفیقی 337094 خانوار شهری و 330391 خانوار روستایی در سالهای 93-1363 استفاده میشود. نتایج نشان میدهد سن (پیری جمعیت)، تغییرات نسلی و شوکهای دورهای هم بر پذیرش و هم میزان مصرف مواد خوراکی تاثیر دارند.
اثر نسل,بازاریابی محصولات کشاورزی,پیری جمعیت,رگرسیون تلفیقی,مصرف
https://www.iranianjae.ir/article_23915.html
https://www.iranianjae.ir/article_23915_eeeaf5f6f11393b30f891ba2f46c9331.pdf
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
شناسایی عوامل قیمتی و غیرقیمتی مؤثر بر تمایل به مصرف گوشت ماهی در بین خانوارهای شهرستان ارومیه: کاربرد مدل لاجیت ترتیبی
55
79
FA
فرین
افهم
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مدیریت کشاورزی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
fr.afham@gmail.com
آزاده
فلسفیان
استادیار اقتصاد کشاورزی، گروه مدیریت کشاورزی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران
azadeh5445@yahoo.com
10.22034/iaes.2017.26839
فرآوردههای دریایی و ماهی یکی از انواع غذاهای سالمی است که متأسفانه مصرف آن در جامعه ما ناچیز است و در سبد خانوارها کمتر دیده میشود. هدف از مطالعه حاضر شناسایی و تحلیل عوامل قیمتی و غیرقیمتی مؤثر بر تمایل به مصرف گوشت ماهی در بین خانوارهای شهرستان ارومیه در سال1395 میباشد. برای این منظور از الگویالگوی لاجیت ترتیبی بهره گرفته شد و اطلاعات مورد نیاز به روش تکمیل پرسشنامه به صورت نمونهگیری تصادفی طبقهبندی متناسب از مناطق مختلف شهر ارومیه (220 نمونه) به دست آمد. نتایج نشان داد که 20 درصد خانوارها گوشت ماهی مصرف نمیکنند و 9 درصد آنها تمایل کمی به مصرف ماهی داشته و تنها 19 درصد مردم مصرف هفتگی ماهی دارند. نتایج حاصل از برآورد الگوی لاجیت ترتیبی مؤید آن است که نزدیکی محل سکونت به مراکز خرید ماهی، وجود افراد سالمند در خانواده و کودکان زیر ده سال تاثیر قابل توجهی بر افزایش تمایل به مصرف ماهی داشته و وجود افراد با بیماری خاص در خانوار و قیمت ماهی موجب کاهش تمایل به مصرف آن میگردد. نتایج نشان داد که سطح آگاهی مردم از فواید مصرف ماهی و شرایط عمومی خرید آن (ازجمله قیمت، طعم، ظاهر بستهبندی، دسترسی آسان به مراکز خرید و تازه بودن) در سطح مطلوبی قرار ندارد. این در حالی است که مطابق نتایج الگوی لاجیت ترتیبی برآورد شده، شاخص سطح آگاهی مردم از فواید ماهی و شاخص شرایط عمومی خرید ماهی اثر معنیداری بر تعداد دفعات مصرف ماهی در بین خانوارها دارد به طوریکه اگر شرایط این دو شاخص یک درصد بهبود یابد احتمال تمایل به مصرف بیشتر ماهی به ترتیب 02/2 و 645/2 درصد افزایش خواهد یافت. همچنین نتایج محاسبه معیار نسبت شانس موید آن است وجود افراد سالمند در خانواده و سن سرپرست خانوار به ترتیب بیشترین (23/3 درصد) و کمترین (977/0 درصد) اثر را بر احتمال افزایش تعداد دفعات مصرف ماهی دارند. در نهایت توصیه میشود سازمان شیلات و جهاد کشاورزی استان با برنامهریزیهای موثر و تبلیغات کارآمد زمینههای بهبود وضعیت سطح اگاهی مردم از فوآید ماهی و شرایط عمومی خرید آن را در سطح شهر فراهم نمایند.
دفعات مصرف,گوشت ماهی,لاجیت ترتیبی,عوامل غیر قیمتی,شاخص سلامت
https://www.iranianjae.ir/article_26839.html
https://www.iranianjae.ir/article_26839_ad6c9094c750506027c78aabf9bbb1fe.pdf
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
تکانههای مطلوبیت خانوار و تأثیرپذیری بخش کشاورزی ایران: رویکرد مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE)
81
110
FA
مهدی
خسروی
دانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
mahdykhosravy@gmail.com
حسین
مهرابی بشرآبادی
گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید باهنر کرمان. کرمان بلوار 22 بهمن
hmehrabi@uk.ac.ir
اعظم
احمدیان
کارشناس ارشد پژوهشکده پولی و بانکی ، تهران میدان آرژانتین
azam_ahmadyan@yahoo.com
سید عبدالمجید
جلایی اسفندآبادی
گروه اقتصاد، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه شهید باهنر کرمان. کرمان بلوار 22 بهمن
jalaee@uk.ac.ir
10.22034/iaes.2017.28008
الگوی رفتاری خانوار که برگرفته از مطلوبیت و ترجیحات آن است نقش برجستهای در دستیابی یک جامعه به توسعه و رشد اقتصادی دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تکانههای مطلوبیت خانوار در قالب شوکهای ترجیحات، تقاضای پول و عرضه نیروی کار، بر بخش کشاورزی ایران میباشد. در این راستا با اتکا به مبانی نظری مکتب نیو-کینزینها و بر اساس واقعیتهای اقتصاد ایران یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) با تأکید بر بخش کشاورزی طراحی و تدوین شد. نتایج حاصل از شبیهسازی مدل، با بهرهگیری از پارامترهای کالیبره و برآوردی، نشان میدهد که شوک مثبت ترجیحات، موجب افزایش مصرف، تولید، قیمتها و اشتغال و کاهش سرمایه گذاری، صادرات و نرخ دستمزد حقیقی بخش کشاورزی میگردد. در پی وقوع یک شوک مثبت در تقاضای پول، بجز شاخص قیمت محصولات کشاورزی سایر متغیرهای مورد مطالعه کاهش یافتهاند. شوک مثبت عرضه نیروی کار، اشتغال در بخش کشاورزی را افزایش میدهد هر چند که تولید، سرمایه گذاری و صادرات در دوره نخست کاهش مییابد. همچنین به دنبال افزایش عرضه نیروی کار، سطح مصرف و قیمتها افزایش و دستمزد حقیقی کاهش یافته است. مقایسه اثر شوکهای مورد مطالعه نشان میدهد که در مجموع اثر شوک ترجیحات و عرضه نیروی کار نسبت به شوک تقاضای پول پایدارتر و از نظر بزرگی اثر، بطور متوسط، تأثیر شوک ترجیحات بر متغیرهای بخش کشاورزی بیشتر از دو شوک دیگر است.
تکانههای مطلوبیت خانوار,بخش کشاورزی ایران,DSGE
https://www.iranianjae.ir/article_28008.html
https://www.iranianjae.ir/article_28008_cf36421355f24536833c882394b54aaa.pdf
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
بررسی تغییرات الگوی کشت و میزان استخراج منابع آب زیرزمینی با اعمال سیاستهای کاهش مصرف آب در دشت ارزوئیه استان کرمان
111
129
FA
مصطفی
بنی اسدی
0000-0003-2980-0151
دانشجوی دکترا/ دانشگاه شهید باهنر کرمان
baniasadi.m65@gmail.com
محمدرضا
زارع مهرجردی
استادیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
zare@mail.uk.ac.ir
حسین
مهرابی بشرآبادی
استاد اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان
hmehrabi2000@gmail.com
حمیدرضا
میرزایی خلیل آبادی
دانشگاه شهید باهنر کرمان
mirzaei_h@uk.ac.ir
عباس
رضایی استخروئیه
بخش مهندسی آب/ دانشگاه شهید باهنر کرمان
rezaei@uk.ac.ir
مریم
حسن وند
دانشگاه لرستان
maryam.hasanvand@yahoo.com
10.22034/iaes.2017.28112
با توجه به خشکسالیهای متوالی در سالهای اخیر در مناطق مرکزی و شرقی کشور و از جمله استان کرمان، آب مهمترین عامل محدودکننده توسعه اقتصادی و مهمترین نهاده کشاورزی است. ازاینرو مدیریت مصرف این منبع ارزشمند دارای اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی واکنش و شبیهسازی رفتار کشاورزان (الگوی کشت) در برابر سیاستهای کاهش مصرف آب در شهرستان ارزوئیه در استان کرمان است. این سیاستها شامل سیاست افزایش هزینه استخراج، کاهش دسترسی به منابع آب، کمآبیاری و سیاستهای ترکیبی در غالب هشت سناریو بررسی شدند. برای این منظور از روش برنامهریزی ریاضی مثبت جهت تعیین الگوی بهینه کشت برای هر سیاست استفاده شد. دادههای مورد نیاز پژوهش از طریق تکمیل 194 پرسشنامه و مصاحبه با کشاورزان و همچنین دادههای سازمان جهاد کشاورزی استان کرمان بهدست آمد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که از میان سیاستهای فوق، سیاست کمآبیاری و همچنین ترکیب آن با سیاست کاهش دسترسی به منابع آب، دارای بهترین نتایج بودهاند. با اعمال این سیاست، علیرغم کاهش 26 درصدی مصرف آب، سطح زیرکشت 56 درصد افزایش مییابد و بازده ناخالص تنها 16 درصد کاهش مییابد. با توجه به نتایج مطالعه، سیاست افزایش هزینه استخراج چندان تأثیرگذار نیست و تنها فشار به کشاورزان را افزایش میدهد، اما سیاست کمآبیاری به عنوان یک سیاست مؤثر توصیه میشود.
منابع آب زیرزمینی,الگوی کشت,برنامهریزی مثبت,شهرستان ارزوئیه
https://www.iranianjae.ir/article_28112.html
https://www.iranianjae.ir/article_28112_95801624292a5f89a0665e7d6d3d97e6.pdf
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
حل تعارضات برای مدیریت پایدار منابع آب بر اساس تئوری بازی؛ مطالعه موردی
131
160
FA
مهدی
ترقی
دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
mahdi.taraghi2013@gmail.com
مجید
منتصری
دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران
montaseri@hotmail.com
مهدی
ضرغامی
دانشکده عمران، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
zarghaami@gmail.com
حجت
میان آبادی
دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
hmianabadi@gmail.com
10.22034/iaes.2017.26335
حدود 90% مصرف آب در ایران به بخش کشاورزی اختصاص دارد. بدیهی است میزان سود کشاورزی با میزان استفاده از منابع آب مرتبط است، طوری که کشاورز می پندارد با افزایش میزان آب آبیاری و سطح زیرکشت، میزان محصول و در نتیجه سود او افزایش خواهد یافت. کشاورزان با این فرض به محیط زیست آسیب می رسانند که در نهایت منجر به تراژدی منابع مشترک خواهد گردید. آشکار است که جلوگیری از استفاده بیش از حد از منابع آب در راستای توسعه پایدار، به عنوان هدف محیط زیستی و حداکثرسازی سود خالص کشاورزان، به عنوان هدف اقتصادی، در کوتاه مدت متعارض می باشند و لازم است که تعادلی میان آن ها ایجاد گردد. به همین منظور، میزان استفاده بهینه از منابع آب و سود خالص کشاورزی در چهار سناریوی الگوی کشت، با استفاده از چهار روش حل تعارض شامل راه حل های نش نامتقارن، کالای- اسمورودینسکی نامتقارن، مساحت یکنواخت نامتقارن و ضررهای یکسان نامتقارن، برای سال زراعی 1393-1392 در محدوده مطالعاتی ارومیه مشخص گردید. نتایج نشان داد با افزایش وزن محیط زیستی، سطح زیرکشت و به تبع آن سود خالص کشاورزی، در تمامی سناریوها کاهش می یابد. سناریوی چهارم با توجه به امکان عملی بودن و مقبولیت بیشتر آن توسط کشاورزان، معقولتر و قابل قبولتر می باشد. همچنین با مقایسه سناریوی چهارم با اوزان محیط زیستی و اقتصادی برابر با وضعیت موجود، با فرض کشت محصولات غالب در منطقه، مشخص میگردد که در سناریوی چهارم با اوزان برابر، مصرف آب به میزان 17% نسبت به وضع موجود کاهش و سود خالص کشاورزان نسبت به وضعیت موجود 10% افزایش می یابد.
اثرات محیط زیستی,ارومیه,الگوی کشت,حل تعارض,مدیریت منابع آب
https://www.iranianjae.ir/article_26335.html
https://www.iranianjae.ir/article_26335_8ec6f301a1198250e6efe531ba8e9fc7.pdf
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
پارادوکس تثبیت در کشاورزی و اثر ضد حمایتی سیاست قیمت کف گندم در ایران
161
184
FA
محمد
قربانی
استاد اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد
ghorbani@ferdowsi.um.ac.ir
سینا
کوهستانی اسیق سو
دانشجوی دکتری اقتصادکشاورزی
sina.kuhestani@stu-mail.um.ac.ir
10.22034/iaes.2017.25495
امروزه الزامات و نگرانیهای سیاسی و ملی سبب شده است که دولتها بطور گستردهای در بازار محصولات کشاورزی مداخله کنند. یکی از سیاستهایی که بطور گسترده در گذشته در کشاورزی کشورهای در حال توسعه استفاده شده و امروزه نیز متداول است وضع قیمتهای کف است. اگرچه در گذشته انتقادهایی از اعمال قیمت کف صورت گرفته است اما غالباً این انتقادها بر ناکارایی تخصیصی تأکید داشته است. در این مطالعه تلاش شده است که با ارائه یک الگوی نظری و یک مثال عینی از بازار گندم ایران، کارامدی این سیاست حتی در دستیابی به اهدافی که سیاست گذاران و طرفداران مداخلات دولت درپی آن هستند، یعنی افزایش تولید، تثبیت اقتصادی و بهبود توزیع درآمد، از طریق معرفی دو پارادوکس تثبیت و پارادوکس برابری به چالش کشیده شود. به این منظور در ابتدا یک الگوی نظری مطرح شده است که به رغم سادگی نتایج مهم و جدیدی را در مورد بده و بستانهای قیمت و عرضه و نقش قیمتهای کف در شرایط نااطمینانی قیمتها در حضور واسطههای قیمتگذار میدهد. سپس بصورت تجربی این الگو آزموده شده و درنهایت ابعاد مسأله تشریح شده است. یافتههای این مطالعه موید این است که مداخلات قیمتی دولتهای جهان سوم در کشاورزی حداقل بدون اصلاحات گسترده ساختاری و سازماندهی مجدد فعالان در بخش تولید و توزیع کشاورزی توصیه نمیشود.
پارادوکس تثبیت,قیمت کف,پارادوکس برابری,اصلاحات ساختاری
https://www.iranianjae.ir/article_25495.html
https://www.iranianjae.ir/article_25495_fb9e0a0e645a12a9f8c17a577113ff1b.pdf
انجمن اقتصاد کشاورزی ایران
Agricultural Economics
2008-5524
2645-3274
11
3
2017
11
22
Abstract
184
196
FA
10.22034/iaes.2017.31660
https://www.iranianjae.ir/article_31660.html
https://www.iranianjae.ir/article_31660_75554b3c837194e2dff849e4d006ca05.pdf