انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55247120130601Supply Responses to Changes in Agricultural Commodity Prices in Asian Countriesحساسیت عرضه به تغییر قیمت محصولات کشاورزی در کشورهای منتخب آسیایی1149271FAعلیرضا کرباسیعضو هیئت علمی اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدسمیه نقویدانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20120910Food price Variable as a key factor that affect supply and demand for food and agricultural products has been regarded by policy makers. objective of the Present study is to examine Supply responses to price changes in selected Asian countries for agricultural commodities, Wheat, maize and rice by Using the panel data for the period of 1997-2010.results shows that yield response to price changes is in Asian countries0.53, for rice 0.12 and wheat 0.02.Sience, One percent increase in prices of rice, wheat and maize in Asia countries, yield of this commodities less extent increase, therefore, policy perspective of this study is Special price policy should be done To protect and increase the supply of food grains in developing countries.هدف این بررسی، ارزیابی حساسیت و پاسخ عرضه به تغییرات قیمت محصولات کشاورزی در کشورهای آسیایی برای محصولات گندم، ذرت، و برنج با توجه به اهمیت آنها، با استفاده از دادههای ترکیبی برای دوره زمانی1389-1376 میباشد. نتایج گویای این است که حساسیت عرضه محصول ذرت نسبت به تغییر قیمت در کشورهای آسیایی53/0، برنج12/0 و گندم 02/0 میباشد. از آنجا که با افزایش یک درصد قیمت محصولات برنج، گندم و ذرت در کشورهای آسیایی، عرضه این محصولات به میزان کمتری افزایش میبابد، بنابراین پیشنهاد سیاستی این بررسی این است که سیاستهای قیمتی خاصی برای حمایت و افزایش عرضه دانههای غذایی در کشورهای در حال توسعه تدوین و اجرا شود.https://www.iranianjae.ir/article_9271_7520f5686ca39e463c65b2f72e79c15e.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55247120130601Determining Tariff Equivalent of Non-Tariffs Barriers in Agriculural Sector of Iran: An Application to Import Elasticity Methodتعیین معادل تعرفهای بازدارندههای غیرتعرفهای محصولات کشاورزی در ایران: کاربرد روش کشش واردات15289272FAقاسم نوروزیگروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائمشهررضا مقدسیعضو هیئت علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانسعید یزدانیعضو هیئت علمی اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهرانJournal Article20120511As tariff barriers among nations have declined in recent years due to free trade agreements, non-tariff barriers (NTB<sub>s</sub>) have increasingly become the way that governments restrict trade. The objective of this paper is to measure tariff equivalent of non-tariffs barriers (TE of NTB<sub>s</sub>) in agricultural sector of Iran using import elasticity approach over the period 1981 to 2007. For this purpose, we first estimate the quantity-impact of NTBs (including two broad types of NTBs —Core NTBs; import quota, technical regulations, as well as monopolistic measures and agricultural domestic support) on imports using log-linear model of import demand with assuming constant return technologies. Then, we convert the quantity impact of NTB<sub>s</sub> on imports into a tariff equivalent based on import demand elasticities. The results shows the average TE of NTB<sub>s</sub> for 9 group products are: -3.43% for wheat, 0.61% for rice, 1.74% for barely, 1.12% for maize, 3.13% for soybean, 1.67% for meat, 0.47% for oil, 2.18%for sugar and 7.92% for banana. Therefore, we can also conclude that non-tariff barriers imposed on all products have the protective role except for wheat.در راستای آزاد سازی و توافقنامههای مبادله شده تجاری بین کشورها مبنی بر کاهش تعرفه، بازدارندههای غیرتعرفهای به عنوان مهمترین ابزار بازدارنده تجاری به طور گسترده از سوی دولتها بر واردات کالا اعمال شده است. هدف این بررسی تعیین و اندازهگیری معادل تعرفهای بازدارندههای غیرتعرفهای در بخش کشاورز ی ایران از راه روش کشش تقاضای واردات در دوره زمانی 86-1360 است. برای این منظور، در آغاز تابع تقاضای واردات هر محصول کشاورزی به طور جداگانه برآورد شد تا اثرگذاری کمی این بازدارندهها ( در قالب دو متغیر مجازی بازدارندههای اصلی و نرخ حمایت اسمی) در تابع تقاضا از راه ضریبهای آن تعیین شود، سپس اثرگذاری کمی این بازدارندهها در مدل به معادل اثرگذاری قیمتی یا همان معادل تعرفهای تبدیل شد. نتایج تحقیق برای نه محصول مهم وارداتی کشاورزی شامل گندم ، برنج، جو، سویا، ذرت، روغن، گوشت، شکر و موز نشان داد که ارزش تعرفهای همه محصولات به جز گندم مثبت میباشد. بنابراین اعمال بازدارندههای غیرتعرفهای از سوی دولت برای این محصولات (به جز گندم) جنبه حمایتی داشته است.https://www.iranianjae.ir/article_9272_d546c4e11dbc5d0d300c589989a297e4.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55247120130601Study of Influential Factors on Acceptance of Agricultural and Horticultural Products Insurance Case Study: Sari and Ghaemshahr Townships - Mazandaran Provinceبررسی عاملهای مؤثر بر پذیرش بیمهی بهرهبرداران محصولات زراعی و باغی بررسی موردی: شهرستانهای ساری و قائمشهر استان مازندران29479273FAحمید امیرنژاددانشیار اقتصاد منابع طبیعی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریکمال عطائی سلوطدانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه زابلJournal Article20120824Detection of influential variables on acceptance of agricultural and horticultural products insurance by farmers can improve the proper policy making processes in this section. In this study, several variables such as bank loans beneficiation, number of family members, cultivation area (ha), damage compensation, participation to promotion classes, farming experiences (year), education level, age, income source, and awareness of farmers regarding the agricultural products insurance was taken in to consideration as the basic variables in admission or rejection of insurance of the citrus and paddy products in Sari and Ghaemshahr townships. Logit model results indicated that some variables such as number of family members, education level and income source had direct and significant effect on the citrus insurance acceptance by farmers whereas some other variables such as cultivation area showed the inverse significant effect in this regards. Furthermore, in case of paddy farmers, variables such as age, bank loans beneficiation and income level directly and significantly affected the insurance acceptance whereas, numbers of family members have a negative effect in this regards.بررسی متغیرهای تأثیرگذار بر پذیرش بیمهی محصولات کشاورزی از سوی کشاورزان، میتواند زمینهی بهبود فرآیندهای سیاستگذاری مناسب در این بخش را فراهم آورد. در این تحقیق، متغیرهایی مانند بهرهمندی از تسهیلات بانکی، شمار افراد خانواده، کل سطح زیر کشت (هکتار)، آسیب و زیاندیدگی، حضور در کلاسهای ترویجی، تجربه کار کشاورزی (سال)، سطح تحصیلات، سن، درآمد کشاورزان و میزان آگاهی کشاورزان از بیمه محصولات کشاورزی به عنوان متغیرهای پایه در پذیرش یا نبود پذیرش بیمه محصولات مرکبات و شلتوک در شهرستانهای ساری و قائمشهر در نظر گرفته شده است. نتایج بدست آمده از برآورد الگوی لاجیت، نشان از تأثیرگذاری مستقیم و معنیدار متغیرهای شمار افراد خانواده بهرهبردار، تحصیلات و درآمد بهرهبردار و نیز تأثیر معنیدار معکوس سطح زیر کشت بر پذیرش بیمه بهرهبرداران مرکبات بوده است. همچنین متغیرهای سن کشاورز، استفاده از تسهیلات بانکی و درآمد بهرهبرداران شلتوک تأثیر مستقیم معنی دار بر پذیرش بیمه محصول و شمار افراد خانواده، تأثیر منفی بر پذیرش بیمه محصول این محصول دارد.https://www.iranianjae.ir/article_9273_b59227356a5407a2c8c1a01b3be06ee2.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55247120130601Aggregation of Price Risk over Commodities; Case Study: Price Risk of Protein Productsجمعسازی خطر پذیری قیمت کالاها با استفاده از شاخص اعداد: بررسی موردی خطرپذیری قیمت فرآوردههای پروتئینی49599274FAغلامحسین کیانیاستادیار اقتصاد دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهانمرضیه زمانیدانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشکده علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهانJournal Article20121121The aggregated data of price risk over commodities is used inevitably in some empirical studies. The common approach to aggregating price risk is to calculate a variance of aggregate price risk index. However, this approach has no basis in index number theory. For example, a normal distribution that mean and variance change over time, these parameters are independent constructs and hence can evolve separately over time. In this study, using an extended theory of index numbers, aggregated price risk of proteins products was calculated in 1997-2008 periods. Results show that variance of aggregated price risk has weak correlation with correct indexes and hence cannot be used in empirical studies.در برخی از بررسی های تجربی استفاده از دادههای جمعسازی شده خطر پذیری قیمت کالاها پرهیز ناپذیر است. روش متداول جمعسازی خطر پذیری قیمت کالاها، محاسبه واریانس شاخص جمعسازی شده قیمت کالاها میباشد. اما این روش در نظریه شاخص اعداد مبنای نظری ندارد، به عنوان مثال اگر توزیع احتمال قیمت نرمال بوده و میانگین و واریانس آن در طول زمان تغییر کنند، احتمال اینکه واریانس قیمت توسط قیمتهای انتظاری تعیین شود ضعیف میباشد چرا که میانگین و واریانس قیمت در طول زمان مستقل از یکدیگر حرکت میکنند. در این بررسی با استفاده از نظریه بسط یافته شاخص اعداد، خطر پذیری قیمت محصولات پروتئینی در سال های 1387-1376 جمعسازی شده و با مقادیر محاسبه شده در روش متداول مقایسه شد. نتایج نشان می دهد واریانس شاخص جمعسازی شده، تقریب مناسبی برای شاخصهای درست محاسبه شده نبوده و در بررسی های تجربی نمیتوان از آن استفاده کرد.https://www.iranianjae.ir/article_9274_3791c74e3dde7ec7549b1a849a977668.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55247120130601Economic and Agronomic Impacts of Laser Land Leveling in Fars Provinceارزیابی اثرات اقتصادی- زراعی طرح تسطیح لیزری در استان فارس61849275FAسمیه توحیدیان فرکارشناس ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیرازکورش رضائی مقدمدانشیار ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیرازJournal Article20120724Uneven land is one of the reasons of low irrigation efficiency in agricultural sector. Then, land leveling as one of the strategies of increasing the application of inputs, particularly water, is taken into account by experts and specialists and it has absorbed large amount of budget of Iran. The purpose of this research was to investigate economic and agronomic impacts of laser land leveling. The survey research was used to collect data in Fars Province. The sample consisted of 258 farmers which were selected using multi-stage random sampling. The results revealed that laser land leveling reduces the amount of consumption and cost of inputs such as water, fertilizer, pesticide, fuel and labor. Water use efficiency has been increased 52 percent by application of laser systems. Also this project increases wheat yield, gross income and land price and decrease time needed for land preparation, planting and harvesting. The amount of water, fertilizer and seed consumption decrease and yield increase over time. Finally, based on the results the improvement of farmers’ information about the impacts of project, change the attitude of farmers about water resources management and providing facilities for poor farmers have been suggested.یکی از دلایل پائین بودن بازده آبیاری در بخش کشاورزی، ناهمواری اراضی میباشد. تسطیح دقیق اراضی به عنوان یکی از راهکارهای افزایش بازده استفاده از نهادهها به ویژه آب، همواره مورد توجه متخصصان و کارشناسان بوده و بخش هنگفتی از بودجه کشور به این امر اختصاص یافته است. این پژوهش به منظور بررسی و شناخت اثرات اقتصادی و زراعی اجرای طرح تسطیح لیزری با استفاده از فن پیمایش در استان فارس انجام شد. نمونه تحقیق شامل 258 نفر از کشاورزان اجراکننده تسطیح لیزری بود که با استفاده از نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای گزینش شدند. نتایج گویای آن است که تسطیح لیزری باعث کاهش میزان مصرف و هزینه نهادههای کشاورزی مانند آب، کود، سم، سوخت و نیروی انسانی میشود. با اجرای این طرح بازده مصرف آب آبیاری به میزان 52 درصد افزایش یافته است. تسطیح لیزری میزان عملکرد، درآمد و قیمت زمین را افزایش داده و کاهش زمان آماده سازی، کاشت و برداشت را در پی داشته است. نتایج نشان داد که میزان مصرف آب، کود و بذر در طول زمان پس از اجرای طرح کاهش یافته و عملکرد افزایش یافته است. در پایان بر پایه یافتهها، بهبود آگاهی و تجربه کشاورزان در مورد اثرات طرح، تغییر نگرش کشاورزان در زمینه مدیریت منابع آب و ارائه تسهیلات به کشاورزان نیازمند پیشنهاد شده است.https://www.iranianjae.ir/article_9275_d27bc04e0e73a5148496ccf3b7e4cd5e.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55247120130601Determinants of Rural Households' Food Securityتعیین کنندههای امنیت غذایی خانوارهای روستایی851079276FAاعظم اصغریان دستناییکارشناس ارشد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیرازعزت اله کرمیاستاد ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه شیرازمرضیه کشاورزاستادیار کشاورزی دانشگاه پیام نورJournal Article20120616Ensuring food security is one of the millennium development goals and alleviating current hunger levels is considered in many countries. Yet, 923 million individuals are undernourished globally. Furthermore based on estimations reported by United Nations Food and Agriculture Organization, the large majority of food-insecure individuals live in rural areas of developing and less developed countries. Therefore, study of food security among less advantage sector of population is of great concern. The purpose of this survey study was to identify determinants of food security among rural households in Kiar County, Iran. A stratified random sampling technique was used to collect data from a representative sample of wheat growers. A total of 352 farmers were interviewed using a questionnaire in 2007. A panel of experts verified face validity and a pilot study was used to assess the reliability of the measuring instrument. "Food security score" was applied to measure the degree of households' food security. The findings revealed that 53.9 percent suffered from food insecurity. Also, analysis of structural equation model indicated that per capita income, household unemployment ratio, and access to agricultural machineries are the main determinants of rural households' food security. Moreover, wheat yield and adoption level of agricultural technologies indirectly affect their food security. Therefore, enhancing total factor productivity in agriculture, improving technical efficiency of farming systems, investing more in farm machinery and equipment and developing rural non-farm economy should be considered to increase food security among rural households. پایدارسازی امنیت غذایی یکی از هدفهای مهم توسعه هزاره بوده و ریشهکنی گرسنگی در دستور کار کشورهای مختلف جهان قرار گرفته، اما همچنان 923 میلیون نفر از مردم جهان در ناامنی غذایی بسر میبرند. همچنین برابر اعلام سازمان خواربار و کشاورزی، بیشتر مبتلایان به سوءتغذیه در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه سکونت دارند. این امر بررسی امنیت غذایی خانوارهای روستایی و بهبود آن را ضروری میسازد. لذا این پژوهش با هدف تبیین سازههای تعیین کننده امنیت غذایی خانوارهای روستایی انجام شده است. دادههای مورد نیاز برای انجام این پژوهش پیمایشی از طریق روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده از میان کشاورزان گندمکار شهرستان کیار گردآوری شد. در این راستا نسبت به انجام مصاحبه حضوری و تکمیل 352 پرسشنامه در سال 1389 اقدام گردید. روایی صوری پرسشنامه توسط متخصصان مورد تأیید قرار گرفت و برای تعیین پایایی از مطالعه راهنما استفاده شد. بررسی «نمره امنیت غذایی» نشانگر آن است که 9/53 درصد از خانوارهای روستایی در ناامنی غذایی بسر میبرند. واکاوی مدل معادلههای ساختاری نیز نشان داد که سرانه درآمد کل، نرخ اشتغال اعضای خانوار، و میزان مالکیت ماشینهای کشاورزی از سازههای اصلی تعیین کننده امنیت غذایی خانوارهای روستایی میباشند. علاوه بر آن میزان عملکرد گندم آبی و میزان بهکارگیری تکنیکهای متعارف کشاورزی نیز بهگونهای غیرمستقیم بر امنیت غذایی خانوار تأثیر دارند. در نظر گرفتن راهکارهایی همچون افزایش بهرهوری عاملهای تولید، ارتقای مدیریت فنی کشاورزی، افزایش ضریب مکانیزاسیون زراعی، و تمرکز بر فعالیتهای اقتصادی غیرزراعی میتواند به بهبود امنیت غذایی خانوارهای روستایی منجر شود. https://www.iranianjae.ir/article_9276_30c4982eb7c103aa303a5cb4f3c0e5d1.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55247120130601AbstractsAbstracts1710407FAJournal Article20141117https://www.iranianjae.ir/article_10407_22788bfe9b8ad33db8824aac7a3465ff.pdf