انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-552412320181122The Pricing of Asian Options Using Monte Carlo Simulation (Case Study: Soybean Meal)قیمتگذاری اختیار معامله آسیایی با استفاده از شبیهسازی مونتکارلو: مطالعه موردی کنجاله سویا1263352510.22034/iaes.2018.33525FAمریم باغستانیدانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزیاسماعیل پیشبهاردانشیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریزقادر دشتیدانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریزJournal Article20170104The use of new financial instruments, and specifically option contracts, as a tool for risk management and Create Profitability, can help to boom exchanges and reduce the problems of the agricultural sector. Despite price fluctuations of agricultural products, it can be said from a variety of options contracts, an Asian Option can play a more effective part in reducing the risk of these contracts. According to this issue, the aim of this study is to determine the price of Asian Option contract for soybean meal. Monte Carlo simulation method was used to determine the price of Option. Required information includes historical data on the weekly price of soybean meal in the years 2013-16. The results show that this option rather than a simple European Option (Black-Scholes model) is cheaper. In addition to the standard Monte Carlo method, the control variates and antithetic variates methods were used to reduce the variance simulation. The results indicate that the control variates in variance reduction Monte Carlo simulation method has a very good performance and significantly reduce the variance.بهکارگیری ابزارهای نوین مالی و بهطور خاص قراردادهای اختیار معامله بهعنوان ابزاری برای مدیریت ریسک و ایجاد سودآوری، میتواند به رونق بورس و کاهش مشکلات بخش کشاورزی کمک کند. باوجود نوسانات قیمت محصولات کشاورزی، میتوان گفت از بین انواع قراردادهای اختیار معامله، اختیار معامله آسیایی میتواند نقش مؤثرتری در کاهش ریسک این قراردادها ایفا نماید. با توجه به این امر، هدف مطالعه حاضر تعیین قیمت قرارداد اختیار معامله آسیایی برای دارایی پایه کنجاله سویا میباشد. جهت تعیین قیمت از روش شبیهسازی مونتکارلو استفاده گردید. اطلاعات مورد نیاز شامل دادههای تاریخی مربوط به قیمت هفتگی کنجاله سویا در سالهای 95-92 میباشد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که این نوع اختیار معامله نسبت به اختیار معامله اروپایی ساده (مدل بلک شولز) ارزانتر میباشد. علاوه بر روش مونتکارلو استاندارد، از دو روش متغیر کنترلی و متغیر متضاد جهت کاهش واریانس شبیهسازی استفاده گردید که نتایج حاکی از آن است که روش متغیر کنترلی در کاهش واریانس شبیهسازی مونتکارلو کارایی بسیار خوبی دارد و واریانس را به مقدار قابلتوجهی کاهش میدهد. همچنین اثر تغییر در متغیرهایی همچون قیمت جاری دارایی، نرخ بهره بدون ریسک و نوسان قیمت دارایی بر قیمت اختیار معامله مثبت ارزیابی گردید.https://www.iranianjae.ir/article_33525_872426f9ff60cf4844ba7f21b82e378a.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-552412320181122Market structure analysis of Iranian apple export market with Pricing to Market (PTM) Approachتحلیل ساختار بازار صادراتی سیب ایران با رهیافت رفتار قیمت گذاری برای بازار (PTM)27453352610.22034/iaes.2018.33526FAمهسا رحمانی دیزگاهدانش آموخته کارشناسی ارشد گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرسسید ابوالقاسم مرتضوىاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی
دانشگاه تربیت مدرسسید حبیبالله موسویاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس0000-0002-6280-072XJournal Article20180123Apple is considered one of the most important Iranian products, which has a high position in both job and value creation. In this study, empirical analysis of major Iranian apple export markets was conducted using the pricing to market (PTM) under two kind of exchange rate such as nominal exchange rate and real exchange rate. In this regard, the annual data from 1993 to 2015 were used. The econometric analysis using the panel corrected standard errors (PCSE) showed that PTM behavior is influenced by the exchange rate effects and The impact of country specific effects on the behavior of Apple exporters is not observed. The PTM behavior was better predicted with the real exchange rate. The analysis of the asymmetric effects of the exchange rate also showed that these effects are asymmetric in exports to the Netherlands. Given the negative sign of the coefficient of estimating the asymmetric effects model, it can be concluded that the effect of the depreciation of the rial on the transfer of exchange rate fluctuations to the Dutch apples markets is greater than its increase. Therefore, it is suggested that economic experts identify different market elasticity marks, to determine the type of market. In countries where the market is a competitive and elastic product, it is necessary to identify the behavior of other competitors and reduce export prices to compete with other countries where export Apple.سیب از جمله محصولات باغی صادراتی به شمار میآید که از جایگاه بالایی در زمینه اشتغالزایی و ارزآوری برخوردار است. در مطالعه حاضر، به تجزیه و تحلیل تجربی عمده بازارهای صادراتی سیب ایران با رهیافت رفتار قیمتگذاری برای بازار (PTM)، تحت شرایط دو نرخ ارزهای اسمی و واقعی پرداخته شد. در این راستا از دادههای سالانه 1372 تا 1394 استفاده گردید. تجزیه و تحلیل اقتصاد سنجی با استفاده از مدل پانل تصحیح خطای استاندارد (PCSE) نشان داد که رفتار PTM فقط تحت تاثیر اثرات نرخ ارز است و تاثیر اثرات کشوری در رفتار صادرکنندگان سیب مشاهده نمیشود. رفتار PTM با نرخ ارز واقعی بهتر پیش بینی شد. تجزیه و تحلیل اثرات نامتقارن نرخ ارز نیز نشان داد که این اثرات، در صادرات به کشور هلند نامتقارن است. با توجه به علامت منفی ضریب حاصل از تخمین مدل اثرات نامتقارن، میتوان نتیجه گرفت که تاثیر کاهش ارزش ریال در انتقال نوسانات نرخ ارز به بازارهای سیب هلند، از افزایش آن بیشتر است. بنابراین پیشنهاد میشود کارشناسان حوزه اقتصادی بر اساس کششهای بازارها، به تعیین بازار هدف بپردازند. توصیه میشود در کشورهایی که بازار محصول رقابتی و باکشش است با شناسایی رفتار سایر رقبا و کاهش قیمت صادرات به رقابت با سایر کشورهای صادرکنندهی پرداخته شود.https://www.iranianjae.ir/article_33526_6bd865eac1b7303958697f53dcd796ba.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-552412320181122Vulnerability of Farmers in Bakhtegan Basin Before and After Drought: Econometric Approachآسیبپذیری کشاورزان حوضه آبریز بختگان قبل و پس از وقوع خشکسالی: رهیافت اقتصاد سنجی45693352810.22034/iaes.2018.33528FAفاطمه نصرنیادانشگاه شیرازمنصور زیباییاستاد دانشگاه شیرازمحمد بخشودهاستاد دانشگاه شیراز0000-0001-8217-3535Journal Article20180113Drought is one of the major threats among natural hazards to people’s livelihoods and socio-economic development. In other words, drought events and their consequences pose a considerable problem for governments, business and individuals. Some regions such as Fars province are more prone to drought disasters and each region differs in its capacity to effectively prepare for and respond to the effects of drought. Therefore, the number of people affected by drought and the types of impacts experienced will be different by region. The risk associated with drought for any region is a product of the exposure to the natural hazard and the vulnerability of the society to the event. Consequently, planners and policy makers in drought prone region should conduct risk assessment. Therefore, the aim of this study is to measure ex-ante and ex-post drought vulnerability of farmers in Bakhtegan basin. A sample of 276 farmers was selected for interview and collection of necessary farm level data for two years. The results also indicated that if crops are the sole income source and have no consumption smoothing capability at all, over 37% of sampled farmers are vulnerable to drought. But 28.62% of sampled farmers would be vulnerable if they can rely on both crops and off-farm income. Therefore, it can be concluded that the inclusion of off-farm earnings in the income measure, reduces the number of vulnerable households. It is important to recognize that based on the results obtained from econometric method, there are four groups of farmers: 1) ex-ante vulnerable and ex-post vulnerable, 2) ex-ante resilient and ex-post vulnerable, 3) ex-ante vulnerable and ex-post resilient, 4) ex-ante resilient and ex-post resilient . The findings of this study can help policy makers to lessen farmers’ vulnerability to drought by promoting planning and the adoption of appropriate risk management strategies.خشکسالی، یکی از مهمترین تهدید کنندههای معیشت افراد و توسعه اقتصادی- اجتماعی در میان مخاطرات طبیعی به شمار میآید. به بیان دیگر، پدیده خشکسالی و پیامدهای ناشی از آن یک مساله مهم برای دولتها، کسب و کار و افراد شناخته میشود. برخی مناطق همانند استان فارس، بیشتر مستعد فاجعه خشکسالی هستند و ظرفیت هر منطقه برای اقدام کارا و پاسخ به اثرات خشکسالی متفاوت است. بنابر این، تعداد افراد تحت تاثیر خشکسالی و اثرات مشاهده شده در مناطق مختلف متفاوت خواهد بود. ریسک ناشی از خشکسالی در هر منطقه ناشی از قرار گرفتن در معرض این مخاطره طبیعی و آسیبپذیری جامعه نسبت به این رویداد است. در نتیجه، در مناطق مستعد خشکسالی، بایستی ارزیابی ریسک توسط برنامهریزان و سیاستگذاران انجام شود. از این رو، هدف مطالعه حاضر، اندازهگیری آسیبپذیری کشاورزان حوضه آبریز بختگان قبل و پس از وقوع خشکسالی است. نمونهای شامل 276 کشاورز برای مصاحبه و جمعآوری دادههای لازم در سطح مزرعه برای دو سال انتخاب شد. نتایج نشان داد اگر زراعت تنها منبع درآمدی خانوارها باشد و توانایی هموارسازی مصرف مطلقا وجود نداشته باشد، بیش از 37% خانوارهای نمونه نسبت به خشکسالی آسیبپذیرند. اما با در نظر گرفتن درآمد حاصل از فعالیت زراعی و درآمد خارج از مزرعه، 28.62% خانوارهای نمونه آسیبپذیر خواهند بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت اضافه کردن درآمد خارج از مزرعه به معیار درآمدی، موجب کاهش تعداد خانوارهای آسیبپذیر میگردد. بر اساس نتایج بدست آمده از روش اقتصاد سنجی، چهار گروه از کشاورزان وجود دارد: 1) خانوارهایی که قبل و پس از خشکسالی آسیبپذیرند (24/15% خانوارهای نمونه)، 2) خانوارهایی که قبل از خشکسالی مقاوم هستند، اما پس از آن آسیبپذیرند (61/44% خانوارهای نمونه)، 3) خانوارهایی که قبل از خشکسالی آسیبپذیرند اما پس از آن مقاوم هستند (96/18% خانوارهای نمونه)، 4) خانوارهایی که هم قبل و هم پس از خشکسالی مقاوم هستند (19/21% خانوارهای نمونه). یافتههای این مطالعه میتواند به سیاستگذاران جهت درک بهتر آسیبپذیری کشاورزان نسبت به خشکسالی و در نتیجه برنامهریزی و بکارگیری استراتژیهای مدیریت ریسک مناسب کمک نماید.https://www.iranianjae.ir/article_33528_2667224ad5cf54c19b4ce8d1a570d74a.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-552412320181122Application of Positive Mathematical Programming Model to Analysis the Effect Policy of Changes in Price and Quantity of Agriculture Water on Cropping Pattern of Crops of Neka Countyکاربرد مدل برنامهریزی ریاضی مثبت به منظور تحلیل اثر سیاست تغییر قیمت و مقدار آب کشاورزی بر الگویکشت محصولات زراعی شهرستان نکا71933352910.22034/iaes.2018.26446.1130FAمریم حسن ونددانشگاه لرستانرامتین جولاییاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی-دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانعلی کرامت زادهاستادیار گروه اقتصاد کشاورزی- دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0001-7470-4578فرشید اشراقیگروه اقتصاد کشاورزی- دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20150722In this study, in order to save and improve agricultural water consumption in Neka county, the farmers' response to the policy of price change and the amount of available water in agriculture was studied. In this regard, the Positive Mathematical Programming (PMP) method was used to simulate the farmers' responses in Neka county. Data gathering was done by Simple random sampling method during the 2011-2012 crop year. The scenarios included increase in water prices per cubic meter of 4, 6 and 8 times, and 20, 30 and 50 percent reduction in the amount of available water and as a complementary policy, increase of 4, 6 and 8 times the price of water, with decrease of 50, 30, 20% of available water which was considered. The results showed that with the policy of raising the price of water up to 4 times and the policy of reducing the amount of water up to 20%, there is not Considerable change compared to the primary data. with regard to the policy of rising water prices, the shift in the pattern of cropping of irrigated products into rainfed products and the level of crops are allocated to products that require a lower water requirement and higher production value. In fact, this policy doesn’t reduce water consumption significantly. Also, in the policy of reducing the amount of available water, There have been no changes from cropping pattern of irrigated crops to rainfed crops, but Water consumption decrease significantly. In conclusion, water demand is elastic to its price.در مطالعه حاضر، واکنش کشاورزان به سیاست تغییر قیمت و مقدار آب موجود کشاورزی، در راستای صرفه جویی و بهبود مصرف آب کشاورزی در شهرستان نکا مورد بررسی قرار گرفت. در این راستا از روش برنامه ریزی ریاضی مثبت (PMP) برای شبیه سازی واکنش کشاورزان در شهرستان نکا استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات از روش نمونه گیری تصادفی ساده در سال زراعی 1391-1390 استفاده شد. سناریوهایی شامل، افزایش قیمت آب به ازای هر متر مکعب به اندازه 4، 6 و 8 برابر و کاهش 20، 30 و 50 درصدی در مقدار آب موجود و افزایش 4، 6 و 8 برابری در قیمت آب همراه با کاهش به ترتیب 50، 30، 20 درصدی در مقدار آب در دسترس به عنوان سیاست ترکیبی در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد، با اتخاذ سیاست افزایش قیمت آب تا 4 برابر و سیاست کاهش مقدار آب موجود تا 20 درصد نسبت به حال مبنا تغییر چندانی ایجاد نمی شود. در سیاست افزایش قیمت آب، تغییر الگوی کشت از محصولات آبی به محصولات دیم انجام گرفته است و سطح زیرکشت به محصولاتی اختصاص داده می شود که نیاز آبی کمتری و ارزش تولیدی بالاتر دارند در این سیاست صرفا صرفه جویی زیادی در مصرف آب کشاورزی صورت نگرفته است. همچنین در سیاست کاهش مقدار آب موجود، تغییر الگوی کشت از آبی به دیم انجام نگرفته است اما در مصرف آب صرفه جویی قابل توجهی انجام گرفته است. در نهایت نتیجه گرفته شد که تقاضای آب نسبت به افزایش قیمت آب بی کشش است.https://www.iranianjae.ir/article_33529_7e99a1477b46f5c56864a05cda2c28f7.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-552412320181122Investigating the Impact of Price Policy and Investment in Water Saving Technologies, on the Deficits of Groundwater Reserves and Social Costs in Khorasan Razavi Provinceبررسی تاثیر سیاستهای قیمتی و سرمایه گذاری در فنآوریهای آب اندوزو بر کسری مخازن آب زیرزمینی و هزینههای اجتماعی در استان خراسان رضوی951313353110.22034/iaes.2018.88115.1601FAشجاعت زارععضو هیات علمی بخش تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان رضوی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مشهد، ایران.حمید محمدیعضو هیات علمی دانشگاه زابل ، دانشکده کشاورزی، گروه اقتصادمحمود صبوحی صابونیعضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده کشاورزی بخش اقتصاد کشاورزیمحمود احمدپور برازجانیگروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران0000-0003-1534-5282سید احمد محدث حسینیعضو هیات علمی بخش تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان رضوی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مشهد، ایران.Journal Article20180617In order to compare the effect of water pricing policy with increasing irrigation efficiency and investment in water and sewage technology, on reducing the deficit of groundwater reservoirs "DGR", production, net imports, net social benefits and income of farmers in Khorasan Razavi province, Five cities including Mashhad, Sabzevar, Neyshabour, Torbat Jam and Torbat Heydarieh were selected and the impact of these policies was studied using a positive mathematical programming model (PMP_GME). The analysis of the effect of rising water prices showed that although this policy has different results in different regions, making it impossible to implement, farmers' income is reduced from 19 to 98 and an average of 63 percent and increases social costs by 50 percent. So that the cost per cubic meter of saved water will be 5750 Rials. By increasing the efficiency of water transmission and distribution and without increasing the area under cultivation, the DGR is reduced by an average of 83%. The farmer's cost will be 300 Rials and the social costs will be 700 Rials per cubic meter. If the total irrigation efficiency is corrected to its potential, the DGR is reduced by 106%. If the increase in efficiency is accompanied by lack of control over the level of crops, although the production increases, but in conditions, the DGR are rising, but on average they fall by 53%. Replacing new systems instead of old and increasing the irrigation efficiency until to potential level without increasing the level of cultivation, reduces the DGR by 94%. But without increasing water application efficiency, only 63% of the DGE is corrected. It is therefore suggested, in place that the efficiency of transmission and distribution of water has increased, government reduce the extraction of ground water, proportional of increase in irrigation efficiency. Also, in critical areas, providing facilities for new irrigation systems be conditional on reducing water harvesting.به منظور مقایسه تاثیر سیاست قیمتگذاری آب با سیاست افزایش راندمان آبیاری و سرمایهگذاری در تکنولوژیهای آب اندوز، بر روی کاهش کسری مخازن آبهای زیرزمینی، میزان تولید، خالص واردات، خالص منافع اجتماعی و درآمد کشاورزان در سال زراعی 92-91 در استان خراسان رضوی، پنج شهرستان شامل: مشهد، سبزوار، نیشابور، تربت جام و تربت حیدریه انتخاب و تاثیر این سیاستها با استفاده از نوعی مدل برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP_GME) بررسی گردید. بررسی تاثیر افزایش قیمت آب نشان داد که هر چند این سیاست در مناطق مختلف نتایج متفاوتی داشته و اجرای آن را غیر ممکن میسازد، اما درآمد کشاورزان را بین 19 تا 98 و بطور متوسط 63 درصد کاهش و هزینههای اجتماعی را 50 درصد افزایش میدهد. بطوری که هزینه هر مترمکعب آب صرفه جویی شده 5750 ریال خواهد بود. با افزایش راندمان انتقال و توزیع آب و بدون افزایش سطح زیر کشت، کسری مخزن بطور متوسط، 83 درصد کاهش مییابد. هزینه کشاورزن نیز 300 ریال و هزینههای اجتماعی 700 ریال برای هر متر مکعب خواهد بود. اگر کل راندمان آبیاری تا حد پتانسیل آن اصلاح شود کسری مخزن 106 درصد کاهش مییابد. اگر افزایش راندمان بدون کنترل سطح زیرکشت باشد اگر چه تولید افزایش مییابد اما کسری مخزن در شرایطی افزایش یافته ولیکن بطور متوسط 53 درصد کاهش مییابد. جایگزینی سیستمهای جدید بجای قدیمی و افزایش راندمان آبیاری در حد پتانسیل بدون افزایش سطح زیر کشت، کسری مخزن را 94 درصد کاهش میدهد. اما بدون افزایش راندمان مصرف تنها 63 درصد کسری مخزن اصلاح میشود. لذا پیشنهاد میشود، دولت ضمن نصب کنتورهای هوشمند، در مناطقی که نسبت به افزایش راندمان انتقال و توزیع اقدام میکند، میزان برداشت آب از چاه را به میزان افزایش راندمان آبیاری کاهش دهد. همچنین در دشتهای بحرانی، اعطای تسهیلات برای سیستمهای نوین آبیاری مشروط به کاهش برداشت آب شود.https://www.iranianjae.ir/article_33531_25fdd99dd2f79b38953f4e20f3d68f8c.pdfانجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-552412320181122Assessing the Effective Factors on Agricultural intra-Industry Trade Between Iran and Asian Trading Partnersارزیابی مؤلفههای اثرگذار بر تجارت درون صنعت بخش کشاورزی ایران با شرکای تجاری آسیایی1331513353210.22034/iaes.2018.62046.1442FAحسین محمدیعضو هیئت علمی گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدسید مهدی سقاییاندانشگاه کنتاکی000-0002-8309-1213حنانه آقاصفریگروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدمیلاد امینی زادهگروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20170415Intra industry trade compared to inter-industry trade imposes a lower cost on economic, so identifying the effective factors is important. Since Iran’s Agricultural sector has high potential in production and trade, the aim of this paper is identifying the determinants on agricultural intra industry trade between Iran and Asian partners as well as assessing the factors in ECO (including Iran) and ASEAN (without Iran) trade agreements over the period of 2001-2014. For these purposes, a gravity model is used. The results indicated that difference in per capita GDP (income), the difference in agricultural land, and RTA have positive and significant, while distance and border have a negative and significant effect on agricultural intra industry trade between Iran and Asian partners. Based on the results, difference in per capita GDP (income), economic difference and common border are the factors reducing intra industry trade of Iran with ECO, while differences in per capita GDP (income) and difference in agricultural land have an increasing impact on intra industry trade in the agricultural sector of Iran with ASEAN countries. So, it is suggested that appropriate policies such as membership in larger trade agreement implement in order to strengthen Iran’s agricultural intra industry trade.تجارت درون صنعت در مقایسه با تجارت بین صنعت هزینه کمتری را بر اقتصاد یک کشور تحمیل میکند، از اینرو شناسایی مؤلفههای اثرگذار بر آن اهمیت بالایی دارد. از آنجایی که بخش کشاورزی ایران از توان تولیدی و تجاری بالایی برخوردار است، هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر تجارت درون صنعت بخش کشاورزی میان ایران و شرکای تجاری آسیایی و همچنین ارزیابی این عوامل در موافقتنامههای اکو (شامل ایران) و آسهآن (فاقد ایران) در دوره زمانی 2014-2001 است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از الگوی جاذبه استفاده شده است. نتایج گویای این است که متغیرهای تفاوت درآمد سرانه، تفاوت زمین کشاورزی و موافقتنامه تجاری اثری مثبت و معنادار و متغیرهای فاصله و مرز مشترک اثری منفی و معنادار بر تجارت درون صنعت کشاورزی میان ایران و شرکای آسیایی دارد. بنابر نتایج به دست آمده، متغیرهای تفاوت درآمد سرانه، تفاوت اقتصادی و مرز مشترک از عوامل کاهنده تجارت درون صنعت ایران با اکو بوده، در حالیکه تفاوت درآمد سرانه و تفاوت زمینهای کشاورزی اثری فزاینده بر تجارت درون صنعت بخش کشاورزی ایران با کشورهای آسهآن دارد. از این رو پیشنهاد میشود که سیاستهای مناسبی همچون عضویت در موافقتنامههای تجاری بزرگتر به منظور تقویت تجارت درون صنعت بخش کشاورزی ایران اتخاذ و اجرایی شود.https://www.iranianjae.ir/article_33532_90dc3ccef1697ffd07de4e06275588b1.pdf