انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Testing aggregation over wheat producers in Iran: a mean scaling hypothesis approachآزمون جمعسازی استانهای تولید کنندهی گندم در ایران با استفاده از فرضیهی مقیاسگذاری میانگین1159632FAحبیباله سلامیاستاد اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهرانمرتضی تهامیپوردانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه تهرانJournal Article20090710This study investigates consistency in aggregation of wheat production in Iran’s provinces using data over period 1983-2007 to answer the question of whether one can aggregate all provinces with respect to wheat production and apply a unique economic policy to wheat production in all provinces. To this end, the Mean Scaling Hypothesis (MSH), developed by Coyle based on the Generalized Composite Commodity Theorem, was used as a basis for testing the aggregation consistency. Results indicate that only 10 provinces can be consistently aggregated, implying that an aggregate production function can only be defined for these 10 provinces and a unique policy be formulated just for these provinces. Therefore, aggregation of all provinces is not supported by the MSH. Such aggregation will result in an aggregation bias and consequently, to inappropriate policy decisions.در این مطالعه شرایط جمعسازی سازگار بنگاههای تولیدکنندهی گندم در استانهای کشور با استفاده از اطلاعات مربوط به دورهی 86-1362 مورد بررسی قرار گرفته است تا به این سوال پاسخ داده شود که آیا تولید گندم در استانهای مختلف کشور را میتوان با هم تجمیع نمود و سیاست یکسانی را برای همهی استانها تدوین و اعمال کرد؟ برای دستیابی به این هدف از نظریهی مقیاسگذاری میانگین استفاده شده که توسط کویل بر اساس بسط فرضیه تعمیم یافتهی کالای مرکب لوبل ارایه شده است. نتایج نشان میدهد که فقط 10 استان از مجموع استانهای کشور شرایط قابلیت جمعسازی را تامین میکند. به عبارت دیگر، نتایج این مطالعه تجمیع تمامی استانهای تولید کنندهی گندم را تایید نمیکند. بنابراین، انجام این جمعسازی و استفاده از آن در برآوردهای توابع تولید و هزینه منجر به برداشتهای سیاستی نادرست خواهد شد.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601A Study on the effective factors on capital productivity in sub-agricultural sectors of Iranبررسی عوامل موثر بر بهرهوری سرمایه در زیربخشهای کشاورزی ایران17369633FAحسین مهرابی بشر آبادیدانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمانمحمدرضا اسلامیکارشناس ارشد اقتصاد کشاورزیحبیبه شرافتمنداستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد میبدعلیاکبر باغستانیدانشجوی دکترای اقتصاد کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20090125Because of the increasing limitations of production factors, productivity improvement is known as an effective method for obtaining production growth. So, in this paper, we applied GAP method for calculating average capital productivity during 1959-2006 in sub-agricultural sectors, and Panel Data method for determining effective factors on capital productivity. Results showed that the amount of labor used for each unit of capital and human capital have positive effects on capital productivity in sub-agricultural sectors of Iran. Results also showed that fishery and forestry sectors have had maximum capital productivity during this period. So, with respect to the result that, human capital for each unit has a positive effect on capital productivity, it is suggested that using specialist labor will help efficient use of production techniques.به جهت محدودیت رو به رشد عوامل تولید، بهبود بهرهوری به عنوان بهترین و موثرترین روش دستیابی به رشد تولید مطرح بوده است. بنابراین در این مطالعه به منظور محاسبهی بهرهوری متوسط سرمایه در سالهای 86-1338 در زیربخشهای کشاورزی ایران، از روش بهرهوری متوسط تعمیم یافته و به منظور بررسی عوامل موثر بر آن از روش دادههای تلفیقی استفاده گردید. بررسی نتایج نشان داد که متغیر نسبت نیروی کار به سرمایه و سرمایهی انسانی تاثیر مثبت بر بهرهوری موجودی سرمایه در زیربخشهای کشاورزی ایران داشته است. نتایج همچونان حاکی از آن است که بخش شیلات و جنگل بیشترین متوسط بهرهوری تعمیم یافته را در دورهی مورد بررسی به خود اختصاص داده اند. بنابراین با توجه به این که نسبت سرمایهی انسانی به ازای هر واحد تاثیر مثبتی بر بهرهوری موجودی سرمایه دارد، در راستای استفادهی کارآ از فنآوریهای تولید پیشنهاد میگردد نیرویهای متخصص در این بخش جذب شوند.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Determination of drought risk management priorities in agricultural sector of Gonbad-e-Kavous district using AHP techniqueتعیین اولویتهای مدیریت ریسک خشکسالی در بخش کشاورزی شهرستان گنبدکاووس با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی37599634FAعلی دریجانیاستادیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانسمانه شاهحسین دستجردیدانش آموخته اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدناصر شاهنوشیدانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20090426With occurrence of recent droughts in Gonbad-e-Kavous district, it is considerable to regard preventive measures (drought risk management) that can mitigate drought effects. This study follows measures of drought risk management that mitigate droughts losses in short-run and long-run and minimize the farmers’ getting shocked. After recognition and classification of measures of drought risk management, the Analytical Hierarchy Process (AHP) technique was applied to ranking measures. The questionnaires including binary comparison of measures were complemented by experts of executive, research and training departments in Jihad-e-Agriculture of Gonbad-e-Kavous County, regional water authority and agricultural research center of Golestan province and also few experienced farmers of Gonbad district in 2009. The AHP results from Expert Choice software showed that among farming measures, introducing species resistant to drought and salinity; among technical irrigation solutions, using the pressurized irrigation systems; in the legal group, drought insurance and allocating credits; and finally among the institutional measures, establishment of drought monitoring and prediction system in a national or regional level and training farmers are enjoyed higher priority in drought risk management. Therefore, it is necessary for regional planners and policymakers to make their decisions on the basis of the above-mentioned priorities.با وقوع خشکسالیهای اخیر در شهرستان گنبدکاووس، توجه به اقدامات پیشگیرانهیی که بتواند آثار خشکسالی را کاهش دهد (مدیریت ریسک خشکسالی)، اهمیت فراوانی دارد. مطالعهی حاضر بهدنبال دستیابی به شیوههایی از مدیریت ریسک خشکسالی است که ضمن کاهش خسارتهای ناشی از خشکسالیها در کوتاهمدت و حتا بلندمدت، غافلگیری کشاورزان را به کمـرین اندازهی ممکن برساند. پس از شناسایی و گروهبندی راهکارهای مدیریت ریسک خشکسالی، از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهمنظور اولویتبندی راهکارها بهره گرفته شد. پرسشنامههای مقایسهی زوجی راهکارها در سال 1388 توسط کارشناسان صاحبنظر و آگاه در بخشهای اجرایی، تحقیقاتی و آموزشی جهاد کشاورزی شهرستان گنبدکاووس، شرکت آب منطقهیی و مرکز تحقیقات کشاورزی استان گلستان و نیز تعدادی از کشاورزان مجرّب این شهرستان تکمیل گردید. نتایج اولویتبندی در نرمافزار Expert Choice نشان داد در بخش راهکارهای «زراعی» معرفی ارقام مقاوم به خشکی و شوری، در بخش راهکارهای «فنّیآبیاری» استفاده از سیستمهای آبیاری تحتفشار، در بخش راهکارهای «قانونی» بیمهی خشکسالی و تخصیص اعتبارات، و در بخش راهکارهای «نهادی» استقرار نظام پایش و پیشآگاهی خشکسالی در سطح ملّی یا منطقهیی و آموزش کشاورزان اولویت بالاتری در مدیریت ریسک خشکسالی دارد. از اینرو، لازم است که برنامهریزان و سیاستگزاران منطقهیی، تصمیمهای خود را در چارچوب اولویتهای مذکور اتخاذ نمایند.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Simulation of food security based on changing production resources and trade policiesشبیهسازی امنیت غذایی بر مبنای تغییر منابع تولید و سیاستهای تجاری61799635FAکوهسار خالدیمدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاهولیاله فریادرسپژوهشگر موسسه پژوهشهای برنامه ریزی، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستاییJournal Article20090105Food security means access to all people, a society consistently at all times to enough food for an active and healthy life. Climate change and demographic conditions in addition to prevailing along the world has caused the irritability that food security in developing plans and visions of the country considered. In this regard, the study of food security in the next ten years (2009-2019) based on changes in resource production and trade policies (import) are predicted. Production and import demand functions of plant products were estimated applying time series data of 1981-2008 and the status of different groups’ access to the materials and energy estimate food consumption was assessed in the future. The result showed that per capita food production and supply to the base year will be reduced if the production resources to be used are in undesirable status. But appropriate and optimal use of resources makes the production of agricultural sector in the future alone and without the need to import food security community. Furthermore, the distributions of food and energy situation have not been appropriate and the first to fifth deciles of income groups, consume food and energy less than that of the national average, while the share of eighth to tenth deciles exceeds the country's average level.امنیت غذایی به معنای دسترسی مستمر تمام مردم یک جامعه در تمام اوقات به غذایی کافی به منظور یک زندگی سالم و فعال است. تحولات اقلیمی و جمعیتی ایران در کنار شرایط حاکم بر دنیا باعث شده است کهبرقراری امنیت غذاییدر برنامههای توسعه و سند چشم انداز کشور مورد توجه قرار گیرد. در این راستا در مطالعهی امنیت غذایی در ده سال آینده (97-1388) بر پایهی تغییرات در منابع تولید و سیاستهای تجاری (وارداتی) پیشبینی شده است. توابع تولید و تقاضای واردات تولیدات گیاهی با استفاده از اطلاعات سری زمانی دورهی 87-1360 برآورد گردیده و وضعیت دستیابی گروههای مختلف به مواد و انرژی غذایی با برآورد تابع مصرف در آینده ارزیابی شده است. نتایج مطالعه نشان داد در صورتی که منابع تولید به صورت نامطلوب مورد استفاده قرار گیرد، وضعیت تولید و عرضهی سرانهی مواد غذایی نسبت به سال پایه کاهش خواهد یافت. اما استفادهی مناسب و بهینه از منابع تولید باعث میشود که بخش کشاورزی در آینده به تنهایی و بدون نیاز به واردات قادر به تامین امنیت غذایی جامعه باشد. بررسی توزیع مواد غذایی و انرژی نیز نشان داد وضعیت توزیع مواد غذایی و انرژی مناسب نیست و دهکهای اول تا پنجم کمتر از متوسط کشوری مواد غذایی و انرژی مصرف میکنند. در حالی که سهم دهکهای هشتم تا دهم بیش از متوسط کشوری است.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Forecasting the growth rate of Iranian agricultural sector (a comparison of univariate and multivariate methods)پیشبینی نرخ رشد بخش کشاورزی ایران (مقایسهی روشهای تک متغیره و چند متغیره)811019636FAمحمدرضا زارع مهرجردیاستادیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمانابراهیم جاوداندانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمانJournal Article20090522The policy makers and economic strategists are trying to model the factors affecting the agricultural sector growth and to use them in the growth forecasting process. Today forecasting is regarded as an important instrument for economic policymakers. There are different methods used to forecast the economic variables. In this paper, the growth rate of Iranian agricultural sector is forecasted and the forecasting accuracies of univariate and multivariate methods are compared. The methods used in this paper include single exponential smoothing with trend, double exponential smoothing with trend, Holt-Winters additive algorithm, Holt-Winters multiplicative algorithm, auto-regressive integrated moving average process, vector auto-regressive approach and artificial neural networks. For univariate models, it was found that the artificial neural networks model, single exponential smoothing with trend and double exponential with trend have marginally better forecasting performance than those of the other methods in this group. Furthermore, for multivariate models the artificial neural networks forecast is more accurate than vector auto-regressive model.سیاستگزاران و برنامهریزان اقتصادی در تلاش اند تا متغیرهای موثر بر رشد بخش کشاورزی را مدلسازی کنند و از این مدلها در فرآیند پیشبینی استفاده نمایند. امروزه پیشبینی به عنوان یک ابزار مهم برنامهریزی برای سیاستگزاران اقتصادی به شمار میرود و روشهای متنوعی برای پیشبینی متغیرهای اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرد. این پژوهش نرخ رشد بخش کشاورزی ایران را پیشبینی و دقت روشهای تک متغیره و چند متغیره را در پیشبینی این متغیر مقایسه میکند. روشهای مورد استفاده در این تحقیق عبارت است از هموارسازی نمایی منفرد با روند، هموارسازی نمایی دوگانه با روند، الگوریتم هالت-وینترز تجمعی، الگوریتم هالت-وینترز ضربی، الگوی خودتوضیح جمعی میانگین متحرک، الگوی خودتوضیح برداری و شبکههای عصبی مصنوعی تک متغیره و چند متغیره. بر اساس یافتههای پژوهش، شبکههای عصبی مصنوعی، هموارسازی نمایی منفرد و دوگانه با روند در مقایسه با دیگر تکنیکهای تک متغیرهی به کار گرفته شده در این تحقیق بهترین پیشبینی را ارایه داد. سرانجام در روشهای چند متغیره نیز دقت و کارآیی پیشبینی شبکههای عصبی مصنوعی در مقایسه با الگوی رقیب خودتوضیح برداری بهتر بود.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Investigation of structural and functional factors affecting agricultural insurance satisfaction: a case study on Khorasan Razavi provinceبررسی عوامل ساختاری و عملکردی موثر بر رضایت بیمهگذاران از بیمهی محصولات کشاورزی: مطالعهی موردی استان خراسان رضوی1031219637FAناصر شاهنوشیدانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهدهادی رفیعی داراییعضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی واحد مشهدعلی عدالتیانمدیر گروه خدمات بیمهای خراسانJournal Article20090817The main objective of this study was investigation of structural and functional factors affecting agricultural policyholder's satisfaction in Khorasan Razavi province. The data and information are obtained from 1023 questionnaires completed by policyholders (503 samples of agrarian policyholder, 250 samples of orchard policyholder's 270 samples of bestial policyholders) in 2009. The findings of discriminate analysis in three groups of policyholders show that group variables of services in time and information variables had highest positive effects on the functional variables and highest negative effects on structural variables including laws and regulations of policyholder satisfaction. Also compensation variables with positive effect on agricultural policyholder and premium level with negative effect on bestial policyholder had high effects on satisfaction of products insurance. Some suggestions can be presented for improvement of insurance activities and finally increasing policyholder satisfaction, are providing proper information about bureaucracy, rules and simplifying the rules.هدف اصلی مطالعهی حاضر بررسی عوامل ساختاری و عملکردی موثر بر رضایت بیمهگذاران از بیمهی محصولات کشاورزی در استان خراسان رضوی است. آمار و اطلاعات با تکمیل حدود 1023 پرسشنامه از بیمهگذاران (503 نمونه از بیمهگذاران زراعی، 250 نمونه از باغی و 270 نمونه از دامی) در سال 1388 به دست آمده است. نتایج این مطالعه با استفاده از تحلیل تمایزی در سه گروه بیمهگذاران نشان میدهد که در گروه متغیرهای عملکردی، متغیرهای ارایهی خدمات به موقع و اطلاع رسانی (با تاثیر مثبت) و در گروه متغیرهای ساختاری، قوانین و مقررات (با تاثیر منفی) از بالاترین تاثیرگذاری نسبت به سایر متغیرها بر رضایت از بیمه برخوردار است. همچونین متغیر میزان غرامت با تاثیر مثبت بر گروه بیمهگذاران زراعی و متغیر حق بیمه با تاثیر منفی بر گروه بیمهگذاران دامی نیز از تاثیر بالایی بر رضایت از بیمهی محصولات برخوردار است. از جملهی پیشنهادهایی که در راستای توسعهی بهتر فعالیتهای بیمه و در نهایت افزایش رضایت بیمهگذاران ارایه شد اطلاعرسانی مناسب در خصوص فرآیندهای اداری و قوانین و مقررات و سادهسازی آنها است.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Codification of advertisement strategies in coherence with the export of pistachio in Kerman province by SWOT modelتدوین استراتژیهای تبلیغات در ارتباط با صادرات پستهی استان کرمان با استفاده از روش SWOT1231429638FAطاهره صادقیدانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قشمعباس طالب بیدختیعضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچسارانرضا صداقتعضو هیئت علمی موسسه تحقیقات پسته کشورJournal Article20090115The main objectives of this study is determining the most important advertisementstrengths, weaknesses, opportunities and threatsof Kerman pistachio export and proposing appropriate strategies. At first, according to the evaluations done on interior and exterior environment of exporting pistachio advertisement of Kerman province, a list of strong and weak points, opportunities and threats was observed. After doing a survey by means of questionnaire from authorities (pistachio exporters of Kerman province), the <em>t</em>-test was applied to confirm or deny strong and weak points, opportunities and threats. Then, priorities were clarified by weighing each of the confirmed above mentioned factors through Likret spectrum and estimating the total weights, average weights and finally approximate weight. Eventually appropriate strategies were submitted to eliminate or to lessen the weak points, threats and improve and strengthen the strong points and available advertisement opportunities in accordance with Kerman province pistachio export, using SWOT analytical method.در این تحقیق به تدوین استراتژیهای تبلیغات در ارتباط با صادرات پستهی استان کرمان با استفاده از روشSWOT پرداخته شده است. اهداف تحقیق حاضر شامل تعیین مهمترین نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدهای پیش روی تبلیغات پستهی صادراتی استان کرمان و پیشنهاد استراتژی مناسب است. ابتدا با توجه به بررسیهای صورت گرفته روی محیط داخلی و محیط خارجی تبلیغات پستهی صادراتی استان کرمان، فهرستی از نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها مورد شناسایی قرار گرفت، و پس از نظرخواهی از دستاندرکاران امر (صادرکنندگان پستهی استان کرمان) با استفاده از پرسشنامه، از آزمون آماری t یک متغیره برای تایید یا رد نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها استفاده گردید. سپس با وزندهی به هر کدام از این عوامل تایید شده بر اساس طیف لیکرت و محاسبهی مجموع وزنها، میانگین وزنها و در نهایت بعد از محاسبهی وزن نسبی، اولویتها مشخص شد و در نهایت برای برطرف کردن یا تقلیل نقاط ضعف و تهدیدها و تقویت و بهبود نقاط قوت و فرصتهای موجود تبلیغات در ارتباط با صادرات پستهی استان کرمان، با استفاده از روش تحلیلی SWOT استراتژیهای مناسبی ارایه گردید. انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Marketing margins in warm-water cultured fish of Mazandaran provinceبررسی حاشیهی بازاریابی ماهیان پرورشی مزارع گرم آبی استان مازندران1431659639FAرسول محمدرضاییدانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریزجعفر حقیقتدانشیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریزمحمد قهرمانزادهاستادیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریز0000-0003-0993-9244کمال عطایی سلوطکارشناس ارشد اقتصاد کشاورزی دانشگاه تبریزJournal Article20090420Aquaculture is one of the productive activities that can have major roles in increasing production and consumption of fish. The important role of effective marketing in aquaculture is to give enough choice for both producers and consumers from its early start. This research investigates the marketing situation of cultured fish in Mazandaran province and determines marketing margin and effective factors. Results revealed that total marketing margins for common carp, silver carp, grass carp and bighead fish are 10199, 6078, 12371, and 4387 Rials per kilogram respectively and also in all types of fish, the retailing margins are higher than those of the wholesaling margins. The marketing cost coefficients for carp, silver carp, grass carp and bighead are 7.74, 5.81, 12.87, and 11.75 percent respectively. The average marketing inefficiency rates for carp, silver carp, grass carp and bighead are 31.34, 46.62, 25.2, and 62.55% respectively. The estimated marketing margins function for warm-water fish shows high and direct effect of the retail prices and the values of procured products for sale and wholesale prices, marketing costs and the quantity of total production of the farms are also directly affected in marketing margins. This is so due to the nature of price determination in sailors’ fish markets where it depends on the supply and demand in selling times. Planning of some effective policies for controlling the supply and demand is suggested.پرورش آبزیان از جمله فعالیتهای تولیدی است که میتواند نقش عمدهیی در افزایش تولید و مصرف ماهی داشته باشد. اهمیت بازاریابی در بخش پرورش آبزیان از آن جهت است که تولیدکنندگان و مصرفکنندگان آبزیان حق انتخاب کافی داشته باشند. در این تحقیق وضعیت بازاریابی ماهیان پرورشی گرمآبی در استان مازندران بررسی و حاشیههای بازاریابی و عوامل موثر بر آن تعیین شده است. نتایج نشان داد که حاشیهی مطلق بازاریابی برای ماهیان کپور، فیتوفاگ، آمور و بیگهد به ترتیب 10199، 6078، 12371 و 4387 ریال برای هر کیلوگرم است و در تمامی گونههای مورد بررسی حاشیهی خردهفروشی از حاشیهی عمدهفروشی بیشتر است. ضریب هزینهی بازاریابی برای ماهیان کپور، فیتوفاگ، آمور و بیگهد به ترتیب 79/7، 81/5، 87/12 و 75/11% است. میانگین ناکارآیی کل بازاریابی برای ماهیان کپور، فیتوفاگ، آمور و بیگهد به ترتیب 34/31، 62/46، 2/25 و 55/62 درصد است. برآورد تابع حاشیه بازاریابی برای ماهیان گرمآبی نشاندهندهی میزان اثرگذاری بالا و مستقیم دو متغیر قیمت خردهفروشی و ارزش کالای ارایهشده برای فروش است و متغیرهای قیمت عمدهفروشی، هزینههای بازاریابی و میزان تولید کل واحد تولیدی نیز بر حاشیهی بازاریابی به طور مستقیم تأثیرگذار است. با توجه به این که ماهیت تعیین قیمت در بازارهای ماهیفروشی به میزان عرضه و تقاضا در زمان حراج بر میگردد، پیشنهاد میشود تا سیاستهایی که بر کنترل عرضه و تقاضا تاثیرگذار است اتخاذ گردد.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Investigating comparative advantage and supporting policies of pomegranate in Fars, Iranبررسی مزیت نسبی و تاثیر سیاستهای حمایتی بر تولید انار در استان فارس1671859640FAرامتین جولاییاستادیار اقتصاد کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان0000-0003-3173-8027علیرضا جیرانپژوهشگر موسسه پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی (گروه سیاستهای حمایتی)حمیدرضا یوسفزاده فرد جهرمیدانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگانJournal Article20090508Production of any commodity should be profitable not only for producers but also for the country as a whole. In other words, production cost of a commodity should be less than income earned from its export or cost of import of that commodity. If these conditions fulfilled, one can say that the country enjoys social profitability and comparative advantage in production of commodity under consideration. As Iran has production and export potential in horticulture products, planning for production and export of these commodities are very important. This study used Policy Analyses Matrix (PAM) and Domestic Resource Cost (DRC) for calculating the comparative advantage of pomegranate in Fars province and PAM indices were used in order to investigate supporting policies. Amount of DRC index for pomegranate is 0.42 that demonstrates a strong comparative advantage for this product. Nominal Protection Coefficient (NPC) index is 0.49 that indicates domestic policies have reduced farmer's income to the level which is less than international prices. Furthermore, these policies are against production of this commodity and government receives implicit tax from producers. Nominal Protection Coefficient of Input (NPCI) index shows the effect of government policies on input prices. This index is 0.44 for Fars pomegranate that shows government pay input subsidy to the farmers. Effective Protection Coefficient (EPC) index is an index which shows the outcome of government policies regarding both input used by the farmers and farmers' income. This index is 0.49 for Fars pomegranate that indicates government does not support this product as far as input used by the farmers and their income is concerned.تولید هر محصول در کشور بهتر است علاوه بر سودآوری برای تولیدکنندگان آن، برای کشور نیز دارای سودآوری باشد. به عبارت دیگر هزینهیی که در کشور صرف تولید یک محصول میشود باید کمتر از درآمد حاصل از صادرات یا هزینهی صرفشده برای واردات آن باشد. اگر چونین باشد کشور دارای سودآوری اجتماعی و مزیت نسبی در این کالا است. با توجه به پتانسیل بالقوه و بالفعل کشور در تولید محصولات باغی، لزوم برنامهریزی مناسب برای تولید و صادرات این محصولات بسیار ضروری به نظر میرسد. مطالعات مزیت نسبی و شاخصهای حمایتی بهخوبی میتواند شرایط را برای برنامهریزی آینده در خصوص صادرات و حمایتها مشخص نماید. در این مطالعه از روش ماتریس تحلیل سیاستی (PAM) و شاخص هزینهی منابع داخلی (DRC) برای محاسبهی مزیت نسبی تولید انار در استان فارس استفاده شده است. محدودهی زمانی تحقیق مورد نظر سال زراعی 87-86 و شهرستانهای منتخب شیراز، نیریز و ارسنجان در استان فارس بود. برای بررسی سیاستهای حمایتی از این محصول از شاخصهای محاسباتی ماتریس تحلیل سیاستی بهره گرفته شده است. شاخص DRC مقدار 42/0 را برای انار نشان میدهد که حاکی از مزیت نسبی قوی این محصول است. شاخص NPC ، 49/0 محاسبه شده است که نشان میدهد سیاستهای داخلی، درآمد کشاورزان را نسبت به درآمد آنها بر پایهی قیمتهای جهانی کاهش داده است، سیاستها به ضرر تولید این محصول بوده است، و دولت از درآمد تولیدکننده مالیات غیرمستقیم گرفته است. شاخص NPI اثر سیاستهای دولت را در زمینهی نهادهها نشان میدهد. این مقدار برای انار در استان فارس 44/0 است که نشان میدهد که بر اساس سیاستهای داخلی، دولت به نهادهها یارانه پرداخت نموده است. شاخص EPC یا ضریب حمایت موثر برآیند سیاستهای داخلی در دو زمینهی درآمدی و نهادهیی را نشان میدهد. مقدار EPC برای انار در استان فارس 49/0 است که حکایت از حمایت نکردن دولت به طور کلی در زمینهی درآمدی و نهادهیی از این محصول دارد. به دلیل مزیت نسبی و قدرت رقابتپذیری مناسب محصول، توسعهی کشت انار در استان فارس توصیه میشود، اما پیش از آن توجه به بازاریابی محصول در بازارهای خارج از کشور و معرفی آن به بازارهای خارجی میتواند تضمین کنندهی موفقیت این توصیه باشد.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601Investigation comparative advantage of sugar beet in Kermanshah provinceبررسی مزیت نسبی تولید چغندرقند در استان کرمانشاه1872089641FAعادل نعمتیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاهعلیمحمد جعفریعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی همدانجهانشاه بساطیعضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی کرمانشاهJournal Article20090202Sugar is important from the point of both energy source and food security for Iranian householders. The considerable part of internal consumption is imported. Sugar beet is one of the most important sources of sugar, as a raw material in the world and also in Iran. For food security and self sufficiency programs, considering comparative advantages of sugar beet cultivation is one of the most important aspects of economic planning and economic incentives of producers is important for the goals of government planning. In this study, sugar beet comparative advantage was determined by applying Domestic Resource Cost (DRC) and Social Benefit Cost ratio (SCB) criteria to data of 2004-05 farming year with two levels of exchange rates in Kermanshah provinces. The protective policies of the government were analyzed by Matrix Analysis of Policy (MAP). Based on findings of this study, Kermanshah has high comparative advantage on this crop under competitive and real price condition, but under existing condition producer receive negatives economic incentives and pay implicit tax to government.شکر یکی از منابع مهم تامین انرژی خانوارهای ایرانی است. بیشتر شکر مورد نیاز کشور از منابع چغندرقند و نیشکر داخلی تامین و بخشی از آن نیز از خارج کشور وارد میشود. چغندرقند با 180 هزار هکتار سطح زیرکشت در کشور یکی از منابع مهم تولید شکر است. با توجه به برنامههای خودکفایی در زمینهی شکر، آگاهی از مزیت نسبی تولید چغندرقند از جنبههای مهم برنامهریزی اقتصادی است و انگیزههای اقتصادی تولیدکنندگان این محصول در رسیدن به اهداف برنامههای دولت حائز اهمیت است. این تحقیق به بررسی مزیت نسبی در زمینهی تولید چغندرقند می پردازد و بدین منظور استان کرمانشاه برای مطالعه انتخاب و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشهیی دو مرحلهیی با تعداد 93 چغندرکار مصاحبه بهعمل آمد. پرسشنامه در مورد موضوعات مورد نظر در سال زراعی 84-83 تکمیل و سایر اطلاعات مورد نیاز از سازمانهای ذیربط و منابع مختلف جمع آوری گردید. سپس با استفاده از معیارهای هزینهی منابع داخلی و نسبت منفعت–هزینهی اجتماعی، مزیت نسبی تولید این محصول تعیین شد. بر اساس نتایج به دست آمده، متوسط معیار SCB از 44/. تا 50/. و معیار DRC نیز از 33/. تا 44/. است، بر اساس نتایج به دست آمده، تحت شرایط رقابت آزاد و قیمتهای واقعی، تولید چغندرقند دراستان کرمانشاه دارای مزیت نسبی بوده و تحت شرایط موجود، چغندرکاران مالیات ضمنی به دولت پرداخت میکنند و انگیزههای اقتصادی منفی دریافت میکنند.انجمن اقتصاد کشاورزی ایرانAgricultural Economics2008-55245120110601AbstractsAbstracts11410542FAJournal Article20141124